۱۳۹۵/۰۹/۲۴

با «رفیق صدر مائو» کمی بیشتر آشنا شویم!

 بد نیست به کارنامه‌ی یکی دیگر از رهبران جنبش کمونیستی در جهان، یعنی «مائوتسه‌دون» رهبر انقلاب چین نگاهی بیندازیم که در میان کمونیست‌های این کشور به «صدر مائو» معروف بود. افکار مائو که به مکتب «مائوییسم» انجامید، در واقع نوعی استالینیسم به روایت چینی بود. گفتنی است که چین در زمان پیروزی انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۴۹، هنوز کشوری فقیر و عقب‌مانده بود و از نظر اقتصادی ـ اجتماعی در صورت‌بندی جامعه‌ای فئودالی و دهقانی بسر می‌برد. اما مائو با اراده‌گرایی بیمارگونه‌ای می‌خواست جامعه‌ی چین را با شتاب صنعتی کند، زیرا می‌دانست که آموزه‌های مارکسیستی درباره‌ی «انقلاب کارگری» و «حکومت دیکتاتوری پرولتاریا» نمی‌تواند در جامعه‌ای پیشا‌صنعتی موضوعیت داشته باشد و مارکس حتی در خواب هم نمی‌دید که زمانی یک «انقلاب پرولتری» در کشوری دهقانی انجام گیرد! مائو برای «تازاندن» انقلاب، در مجموع به سه کارزار بزرگ دست زد که هر یک با موج وحشتناکی از قربانیان همراه بود و نام او را در کنار هیتلر و استالین به عنوان یکی از بزرگ‌ترین جنایتکاران در تاریخ ثبت کرد.

کارزار نخست مربوط به سال‌های ۱۹۵۶ و ۱۹۵۷ است و «جنبش صد گل» نام دارد. مائو در این جنبش برای جلب پشتیبانی روشنفکران چین به سیاست‌های خود، فضای سیاسی را اندکی گشود و سانسور را در کشور کاهش داد. او بر این باور بود که اکثریت قریب به اتفاق روشنفکران چینی از او و افکارش پشتیبانی خواهند کرد و فقط شاید چند درصدی با او مخالف باشند. روشنفکران چینی که نخست به سیاست گشایش فضای سیاسی بدبین بودند، اندک اندک و با تاخیری تقریبا یکساله به انتقاد از کاستی‌های نظام کمونیستی پرداختند. اما از آنجا که این انتقادات، اندیشه‌های خود «صدر مائو» را هم در بر می‌گرفت و اهانت به «مقدسات کمونیستی» محسوب می‌شد، به دستور مائو، این جنبش تعطیل شد و حدود ۳۰۰ هزار تن از روشنفکران چینی که می‌توان گفت نخبگان فکری دگراندیش و در واقع گل‌های سر سبد جامعه‌ی چین بودند، به نام «ضد انقلاب» بازداشت و زندانی شدند. افزون بر آن بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار تن دیگر از دگراندیشان نیز که در پست‌های عالی و مدارج بالای اداری بودند، به نام «دشمن خلق» از کار برکنار و به جای آنان نیروهای نامتخصص ولی وفادار به حزب کمونیست چین برگمارده شدند. این کارزار ضربه‌ی سهمگینی به اقتصاد چین وارد و مدیریت آن را عملا عقیم کرد. اما این، همه‌ی فاجعه نبود. «صدر مائو» بعدها در یک سخنرانی اعتراف کرد که در جریان این رویدادها ۴۶ هزار تن از «ضدانقلابیان» (بخوان روشنفکران!) زنده به گور شده‌اند!

دومین کارزار مائو با هدف صنعتی کردن چین و تحت شعار «جهش بزرگ» میان سال‌های ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۱ انجام گرفت. مائو می‌خواست در رقابت با قدرت‌های جهانی چین را هر چه زودتر به یک غول صنعتی تبدیل کند. به دستور او کشاورزان زیادی را در کمون‌های بزرگ (گاهی تا ۲۰ هزار نفره) به فعالیت صنعتی مانند ذوب آهن و تولید فولاد واداشتند. شمار زیادی از برنجکاران و گندمکاران را وادار کردند تا در کارخانه‌ها به کار بپردازند تا چین با «جهش بزرگ» صنعتی شود! در نتیجه، کشاورزی در چین آسیب‌های سنگینی دید و در بخش‌های گسترده‌ای عملا نابود شد. بر اثر کاهش تولیدات کشاورزی، گرسنگی وحشتناکی بر سرتاسر چین حاکم شد و طبق آمارهای موجود به مرگ بیش از ۴۵ میلیون تن انجامید. خود مائو بعدها با خونسردی گفته بود، بهتر است نیمی از جمعیت بمیرند تا نیمی دیگر بهتر زندگی کنند!

سومین کارزار مائو به نام «انقلاب فرهنگی پرولتری» در سال ۱۹۶۶ آغاز شد و ده سال طول کشید. این ماجرا که به دوره‌ی «ترور سرخ» هم معروف است جامعه‌ی چین را در تنش‌ها و تلاطمات داخلی بزرگی فروبرد و زخم‌های عمیقی بر جای گذاشت. به دلیل هژمونی اتحاد شوروی در جنبش کمونیستی جهان، مائو موقعیت و اقتدار خود را در خطر می‌دید و می‌خواست چین را از زیر نفوذ شوروی خارج کند تا خود رهبری جنبش کمونیستی در جهان را برعهده داشته باشد. اتحادشوروی پس از مرگ استالین به دلیل خطر رویارویی اتمی میان غرب و شرق، ناچار بود به سیاست «همزیستی مسالمت‌آمیز» با ایالات متحده‌ آمریکا روی آورد. مائو این سیاست و اصلاحات خروشچف در شوروی را در انتقاد از دوران کیش شخصیت استالین بهانه قرار داد، شوروی را به تجدیدنظرطلبی در آموزه‌های کمونیستی و سازش با «امپریالیسم» متهم کرد و این کشور را «سوسیال امپریالیسم» خواند. در واقع مائو اصلاحات ضداستالینی در شوروی را رد می‌کرد و خواهان بازگشت استالینیسم به این کشور بود!

«انقلاب فرهنگی» در چین با هدف پاکسازی‌های گسترده در حزب کمونیست چین و جامعه صورت گرفت و به دستور مائو بخش‌های گسترده‌ای از کمونیست‌های قدیمی از حزب اخراج شدند و تحت تعقیب گرفتند. حدود ۱۷ میلیون تن از نخبگان جامعه از شهرهای بزرگ به روستاها تبعید و برای «تجدید تربیت کمونیستی» به کارهای پست گمارده شدند. بیلان وحشتناک این کارزار حدود دو میلیون کشته و ۳۰ میلیون بازداشتی بود که به اتهام «رویزیونیست» و «عامل بورژوازی» تحت تعقیب قرار گرفتند و زندانی شدند. افزون بر آن، حدود ۱۰۰ میلیون نفر بطور مستقیم از پیامدهای «انقلاب فرهنگی» در چین آسیب دیدند. معروف است که در چین در سال‌های «انقلاب فرهنگی» هزاران تن خودکشی کردند. از مکتب «مائوییسم» بعدها در کره‌ شمالی تحت رهبری کیم ایل‌سونگ و در کامبوج تحت رهبری پل‌ پت الگوبرداری شد که به فاجعه‌های عظیم انسانی انجامید و البته باید جداگانه به آنها پرداخت.

شهاب شباهنگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر