دوستداران فیلمهای وودی آلن، فیلمساز و بازیگر نامدار آمریکایی، حتما فیلم «دوباره سعی کن سام» را به یاد میآورند. نقشهای اصلی در این فیلم را وودی آلن و دایان کیتون بازی میکردند، کارگردانی آن را هربرت راس برعهده داشت و فیلمنامه را نیز خود وودی آلن نوشته بود. دیالوگهای این فیلم سرشار از طنزی شیرین و هوشمندانه و به یادماندنیست که در سراسر فیلم میتوان دستخط وودی آلن را در آنها بازیافت.
موضوع این فیلم دربارهی شخصیت آدمی دست و پا چلفتی و ضعیفالنفس به نام «آلن» است که عاشق سینما و بویژه فیلمهای همفری بوگارت است. علاقه و کشش او به همفری بوگارت چنان زیاد است که دائم در عالم رؤیا و تخیل همفری بوگارت را میبیند. در این رؤیاپردازیها بوگارت حتی با او حرف میزند و برای حل مسائل زندگی به او رهنمود میدهد. مشکل ولی آنجاست که رهنمودهای بوگارت مطلقا به درد آلن نمیخورد و نمیتواند گرهی از کار او بگشاید. زیرا بوگارت ـ همانگونه که تماشاگران سینما او را در بیشتر فیلمهایش میشناسند ـ شخصیتی فوقالعاده مردانه، با صلابت، خونسرد و مسلط بر اوضاع دارد؛ در صورتی که آلن درست نقطهی مقابل بوگارت است؛ یعنی آدمی ضعیف، فاقد اعتماد به نفس، دست و پا چلفتی، خجالتی و ترسو.
همسر آلن او را ترک کرده و همین موضوع او را در کام بحرانی روحی فروبرده است. دوستانش که آلن را در وضعی ترحمانگیز و رقتبار میبینند، تصمیم میگیرند او را با دختر جوانی آشنا کنند تا بلکه بتواند از بحران روحی خارج شود و دوباره به زندگی خود سروسامانی بدهد. آلن در اولین قرار ملاقاتی که با دوست دختر جدیدش در بیرون از خانه میگذارد، گیر دو مرد مزاحم قویهیکل میافتد که میخواهند هر طور شده دختر زیبا را از چنگ او بیرون بیاورند. خلاصه پس از مدتی آلن تنها و با سر و روی خونین و متورم به نزد دوستانش بازمیگردد و آنان با نگرانی سراغ دوست دخترش را میگیرند. آلن هم ماجرا را تعریف میکند و میگوید که او را از چنگش درآوردند. وقتی دوستانش او را سرزنش میکنند که چرا شهامت نشان نداده و در برابر این زورگویی از خود دفاع نکرده، آلن با خونسردی پاسخ میدهد: «من از خودم دفاع کردم. با بینیام محکم به مشت یکیشان زدم و با چشمام محکم به زانوی دیگری»!