در وبلاگ یکی از دوستان، چشمام به یادداشتی افتاد دربارهی تعطیل شدن «باداب سورت» مازندران، یعنی چشمهی پلکانی تراورتنی زیبایی که بیتردید یکی از شگفتیهای طبیعت در ایران است. از قرار معلوم هماکنون بخشهایی از این پدیدهی باشکوه طبیعی به دلیل بیکفایتی و عدم مراقبت مسئولان و نیز بیتوجهی گردشگرانی که به آنجا میروند نابود شده و بقیه هم در شرف نابودی است. یادداشت هوشمندانه و هشداردهندهی آن دوست و خبرهایی که هر روز در رسانهها دربارهی روند پرشتاب نابودی طبیعت در ایران دیده میشود، مرا بیاختیار به یاد یک فیلم علمی ـ تخیلی قدیمی متعلق به اوایل دههی ۷۰ میلادی انداخت.
احتمالا بسیاری از علاقهمندان سینما، فیلم تکاندهندهی «سویلنت سبز» را به یاد میآورند که مضمونی روشنگر و پیامی هشداردهنده داشت. این فیلم که در ژانر فیلمهای علمی ـ تخیلی با مضمونی «آخرالزمانی» (آپوکالیپتیک) ساخته شده بود، کاری از ریچارد فلایشر فیلمساز آمریکایی بود و چارلتون هستون و ادوارد جی. رابینسون در آن نقشآفرینی کرده بودند.
داستان فیلم، آیندهای نه چندان دور را روایت میکند که در آن به دلیل پیامدهای استفادهی نابهنجار انسان از منابع طبیعی و رشد بیرویهی جمعیت در جهان، وضعیت فاجعهآمیز و فلاکتباری بر روی کرهی زمین حاکم شده و بشریت به مرزهای «رشد» رسیده است؛ «رشدی» که البته هزینهی سنگینی به بهای نابودی طبیعت به انسان تحمیل کرده و کرهی خاکی را به جهنمی واقعی تبدیل نموده است.