پس از رسوایی مربوط به شنود یک دههای تلفن همراه آنگلا مرکل صدراعظم آلمان از سوی آژانس امنیت ملی آمریکا که ظاهرا برای دورهای کوتاه به سردی روابط میان برلین و واشنگتن انجامید، اکنون افشای اسناد تازهی «ویکیلیکس» از آن حکایت دارد که این نهاد اطلاعاتی آمریکا سالهای متمادی رهبران کاخ الیزه را نیز شنود میکرده است.
این اسناد میگویند که آژانس امنیت ملی آمریکا نه تنها از فرانسوا اولاند، رئیسجمهوری کنونی فرانسه، بلکه همچنین از اسلاف او یعنی نیکلا سارکوزی و ژاک شیراک نیز از سالها پیش جاسوسی میکرده است. این شنود فقط به روسای جمهوری فرانسه محدود نمیشده، بلکه همچنین مشاوران نزدیک آنان و نیز اعضای کابینه، دیپلماتهای بلندپایه و حتی سفیر فرانسه در واشنگتن را هم در بر میگرفته است. حتی صاحبان صنایع در فرانسه هم ظاهرا از تعرضات جاسوسی آمریکا در امان نبودهاند، همانگونه که چندی پیش آشکار شد که آمریکا از صنایع آلمانی نیز جاسوسی میکرده است و سرویس اطلاعاتی آلمان و دولت این کشور در این باره سکوت کرده بودند.
گفتنی است که سفارت آمریکا در پاریس که از کاخ ریاستجمهوری، مجلس ملی و نیز وزارت دفاع فرانسه فاصلهی زیادی ندارد، محتملا کانون اصلی این خبرچینی بوده است. واشنگتن همانگونه که طبقات بالایی ساختمان سفارت خود در برلین را به مرکزی برای جاسوسی تبدیل کرده، این کار را در پاریس نیز انجام داده است. باید توجه داشت که پاریس و برلین پایتختهای دو کشوری هستند که جزو نزدیکترین متحدان و «دوستان» واشنگتن به شمار میروند! آمریکا بر تن همهی این فعالیتهای جاسوسی خود لباس «مبارزه با تروریسم» میپوشاند و مقامات این کشور گاهی به زبان بیزبانی به متحدان خود تفهیم میکنند که اگر پشتیبانی و امنیت میخواهید، درهای اتاقهای خوابتان نیز باید به روی نهادهای اطلاعاتی ما گشوده باشد!
این رسوایی تازه ظاهرا «ملت بزرگ فرانسه» را شوکه کرد، همانطور که پیش از آن مردم آلمان را در بهت فرو برده بود. در مباحثی که در آن زمان در رابطه با شنود تلفن همراه مرکل در آلمان جریان یافت، شمار زیادی از سیاستمداران و رسانههای «واقع بین» بر این باور بودند که آلمان نمیتواند از آمریکا انتظار مناسبات برابر حقوق داشته باشد و از آنجا که در حوزهی مسائل امنیتی و نظامی سخت به آمریکا وابسته است، باید به خفت چنین مناسبات نابرابری تن دهد. توصیهی آنان این بود که باید به تذکرات دیپلماتیک بسنده کرد و هر چه زودتر این پرونده را بست تا تنش «میان دو کشور دوست» بالا نگیرد.
شماری دیگر از منتقدان اجتماعی آلمان صریحا اذعان میکردند که این کشور به دلیل وابستگیهای یاد شده، عملا کشوری با «حاکمیت مستقل» نیست. این اعتراف تلخ همزمان به این معنا بود که ادعای این امر که در یک دمکراسی «همهی قدرت از مردم ناشی میشود» شعاری بیش نیست و قدرتی فرادست همواره میتواند آن را ابطال کند!
میشد معصومانه از خود پرسید، چرا آمریکا حتی از متحدان نزدیک خود جاسوسی میکند؟ پاسخ کوتاه و روشن است: چون منافعاش ایجاب میکند و قدرت این کار را دارد! بیتردید هر کشور دیگری نیز به جای آمریکا در موقعیتی برتر بود همین کار را میکرد. و طبعا نباید پنداشت که قدرتهای فرودست چنین تلاشهایی نمیکنند.
هنگامی که ماجرای شنود تلفن مرکل افشا شد، رهبران فرانسه ظاهرا ناخشنودی خود را از آن بیان کردند. اما آنان لابد با خود فکر میکردند که هر چه باشد آلمان با گذشتهی تاریخی خود، برای آمریکاییها کشور ویژهای است و واشنگتن همواره پس از جنگ با آن به عنوان «حیاط خلوت» خود رفتار کرده است. احتمالا به مخیلهی آنان خطور نمیکرد که همان موقع تقریبا همهی مقامات بلندپایهی فرانسه نیز آماج جاسوسیها و خبرچینیهای سرویسهای اطلاعاتی آمریکا بودهاند!