۱۳۹۵/۰۹/۲۴

«بینش فرقه‌ای» و «رفتار گله‌ای»

 برای اینکه ببینیم «بینش فرقه‌ای» و پیامد منطقی آن یعنی «رفتار گله‌ای» چیست، نخست باید ببینیم اساسا یک فرقه‌ چه کارکردی دارد. فرقه‌ها اعم از مذهبی یا سیاسی یا مذهبی ـ سیاسی، گروه‌ها یا گروهک‌هایی هستند که اعضای آنها غالبا پیرامون یک شخصیت یا رهبر فرهمند یا یک نظام بسته‌ی فکری و ایدئولوژیک گرد می‌آیند. آموزه‌های این نظام‌های فکری معمولا جزمگرایانه‌ و مستبدانه‌اند و ادعای «حقیقت مطلق» دارند؛ بنابراین تردیدناپذیرند و پرسش و سنجش را برنمی‌تابند. این فرقه‌ها فردیت را قربانی و در جمع حل می‌کنند، از اعضای خود وفاداری کامل می‌طلبند و فرمانبری و انضباط و پیروی از قواعد را راز بقای خود می‌دانند.

در این فرقه‌ها هرگونه انتقادی از بیرون، به عنوان پدیده‌ای «خصمانه» تلقی می‌گردد و به آن به چشم «توطئه» نگریسته می‌شود. به اعضا و هواداران چنین القا می‌شود که انتقادات بیرونی همه نشان‌دهنده‌ی مشروعیت و حقانیت فرقه است و باید با همه‌ی توان با آنها مبارزه و تاثیر آنها را خنثی کرد. اعضای فرقه معمولا مناسبات انسانی خوب و سالمی با دگراندیشان ندارند و حتی اگر با آنان دشمنی نورزند، آنان را به چشم افرادی نادان و ناآگاه می‌نگرند که هنوز به حقانیت آموزه‌های فرقه و درستی اندیشه‌های آن دست نیافته‌اند. به همین دلیل این فرقه‌ها معمولا از دیگر افراد و گروه‌های اجتماعی فاصله می‌گیرند و می‌کوشند در مناسبات انسانی و حتی در روابط خویشاوندی، تجدیدنظر و آنها را ویران کنند، زیرا خود را «عناصر آگاه» و دارای «رسالتی ویژه» می‌پندارند.

فرقه‌های سیاسی و مذهبی، با چنین رویکردی نیز در گستره‌ی عمومی و بویژه در فضای مجازی حضور می‌یابند و با انحصارطلبی مبتنی بر «توهم توطئه»، نظام بسته‌ی فکری خود را نمایندگی می‌کنند. با «بینش فرقه‌ای» در جایی روبرو هستیم که «اندیشه‌ای راهنما» در خدمت «مصالح گروه»، نیروی خرد تک تک اعضای آن گروه را مختل می‌کند و باعث تصمیم‌گیری جمعی نادرست آنان می‌شود. در این‌گونه موارد «بینش فرقه‌ای» با برپایی طوفانی از احساسات، به سرعت جای « خرد جمعی» را می‌گیرد و با از کار انداختن ظرفیت‌های فکری افراد، نهایتا به رفتارها و گفتارهای نادرستی راه می‌برد که شاید تک تک اعضای گروه در شرایطی دیگر و بیرون از حرکت گروهی آن را اتخاذ نمی‌کردند.

برای نمونه ممکن است اعضای فرقه، رفتار و گفتار یا دیدگاه یکی از همفکران خود را در فضای مجازی یا گستره‌ی اجتماعی درست ندانند و نپسندند، اما آنان برای نمایش «وحدت نظر» و اثبات «یکپارچگی صفوف» خود، بطور غریزی و تامل‌نشده در مقام دفاع از آن رفتار و گفتار نادرست برمی‌آیند و بدین‌سان استقلال فکری خود را بیش از پیش خدشه‌دار و «حقیقت» را قربانی «مصلحت» می‌کنند. البته چنین رویکردهایی معمولا با شدت و ضعف‌ همراه است و به میزان خودباختگی فرد و مستحیل شدن او در جمع بستگی دارد. در مواردی که این دو ویژگی عمیق باشند، شخص کاملا تابع گروه می‌شود، از تفکر و تصمیم‌گیری مستقل دست می‌شوید و خود را یکسره «همرنگ جماعت» می‌کند. چنین رویکردی است که نهایتا به پدیده‌ای به نام «رفتار گله‌ای» راه می‌برد.

«رفتار گله‌ای» همانطور که از نام آن برمی‌آید، بیانگر رفتار گروهی از افراد است که مطابق الگوی معینی که در آن گروه مطلوب و خواستنی است واکنش نشان می‌دهند، حتی اگر چنین واکنشی بر خلاف میل شخصی و به غایت خردستیزانه باشد. درست مانند گله‌های حیوانی که در آن وحشت یکی از آنها و فرار او، کل گله را سراسیمه می‌کند و آن را به واکنشی مشابه سوق می‌دهد.

از آنجا که فرد در جمع احساس امنیت بیشتری می‌کند، در زندگی فرقه‌ای می‌کوشد رفتار خود را با جمع هماهنگ کند و در این راه حتی حاضر است از ایده‌ها و معیارهای ارزشی خود چشمپوشی کند تا مبادا «عنصری ناپایدار و مردد» به شمار رود. در «رفتارهای گله‌ای»، عینیت و قوه‌ی ابتکار و تفکر انتقادی فرد کاملا از کار می‌افتد و اطاعت کورکورانه از رفتار و گفتار جمع جای آن را می‌گیرد. ظرفیت‌های فکری از دست می‌رود و موجی از احساس و تعلق‌خاطر عاطفی، تصمیم‌گیری خردگرایانه را ناممکن می‌سازد. همواره در فرقه‌ها افراد متعصب‌تر و پرخاشجوتری یافت می‌شوند که به محض احساس خطر از طریق انتقادات بیرونی، با دامن زدن به جوی احساساتی می‌کوشند «اخلاق فرقه‌ای» را استحکام بخشند، تا از یکپارچگی صفوف خود پاسداری کنند.

همنوایی و همرنگی با جمع در فرقه‌ها معمولا با تشویق و ستایش همراه است و سرسپردگی بی‌قید و شرط به رهبر یا ایدئولوژی، نشانه‌ی «وفاداری» و «اعتقاد» و «ایمان» به شمار می‌رود. اما گاهی نیز در «بینش فرقه‌ای» و «رفتار گله‌ای» شاهد بروز اختلالاتی هستیم که هماهنگی و یکپارچگی جمع را نقض می‌کند. این‌ها جلوه‌های تتمه‌ی رفتار عقلانی و وجدانی کسانی است که خود را کاملا نباخته‌اند و نمی‌خواهند شخصیت و فردیت خود را یکسره فرونهند. آنان نخست با مقاومتی درونی و سپس بیرونی، از «صف» بیرون می‌زنند و به ساز جمع نمی‌رقصند و می‌کوشند اندکی عقلانیت وارد مناسبات احساسی جمع کنند.

طبعا این «عناصر ناپایدار و مردد» برای فرقه‌ها خطرناک‌اند و می‌توانند کل «گله» را به واکنشی مشابه برانگیزند. بیهوده نیست که با بروز نخستین نشانه‌های تردید و تزلزل، مسئولان و اعضای متعصب‌تر و فعال‌تر فرقه، آنان را احاطه می‌کنند و «کار اقناعی» با این افراد آغاز می‌شود. در وهله‌ی نخست به این افراد چنین القا می‌شود که تردیدهای آنان «تقصیر خودشان» است زیرا هنوز به اعتقاد و ایمان لازم و راسخ دست نیافته‌اند. اما اگر تبلیغات توأم با تمجید و تهدید کارآیی لازم را نداشته باشند، روند جداسازی «عنصر نامطلوب» از فرقه به جریان می‌افتد تا از سرایت «بیماری» به کل «گله» جلوگیری شود!

شهاب شباهنگ

۴ نظر:

  1. سلام میرور عزیز، خوشحالم ازینکه می‌بینم هنوز سرحال و قبراق در دنیای مجازی فعالی. امیدوارم در دنیای واقعی هم همینطور باشی.
    اگه با شهاب در تماسی، سلام گرم من رو بهش برسون.
    برات آرزوی بهترین‌ها رو دارم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با سلام و درود به دوست ناشناس عزیز

      متأسفانه نامتان را ننوشتید و نتوانستم بفهمم که این پیام از طرفِ کدام دوست گرامی است، در هر صورت از اینکه به یاد ما بودید سپاسگزارم، سلامِ شما را به شهاب جان حتما میرسانم و متقابلاً برایتان آرزوی سلامتی و شادی می‌کنم

      حذف
    2. با عرض معذرت، میرور گرامی اصلا حواسم نبود یه اثری از خودم بذارم:))))
      ارادتمند «رامکال»

      حذف
    3. رامکال جان، درود دوباره به شما :))

      خیلی‌ خوشحالم کردی، دوست با وفا به شما میگن، امیدوارم هر جا که هستین همیشه شاد و سلامت باشین، بهر جهت ما در بالاترین در حال پرسه زدن هستیم و خوشحال میشوم که شما را هم در کنار خودمان داشته باشیم :))

      حذف