۱۳۹۳/۱۲/۰۲

به جامعه‌ی دیجیتالی خوش‌آمدی فرزندم!

 
گروه «پینک ‌فلوید» در یکی از آلبوم‌های خود در اواسط دهه‌ی هفتاد میلادی ترانه‌ای داشت به نام «به عصر ماشین خوش‌آمدی پسرم». این قطعه را راجر واترز، یکی از اعضای تاثیرگذار این گروه ساخته و شعر آن را هم خود او سروده بود. این شعر مانند همه‌ی دیگر اشعار آلبوم‌های «پینک فلوید» مضمونی مترقی، انتقادی و همزمان هشداردهنده داشت. در ترانه‌ی یادشده موضوع بر سر انتقاد از حرص و آز شرکت‌های تجاری در صنعت موسیقی و نیز روند ماشینی‌شدن جامعه بود و فراتر از آن هشدار در این باره که ماشین‌ها حتی توانایی فکرخوانی دارند و می‌دانند که آرزوهای جوانان چیست و آنان در رویاهای خود در چه دنیایی سیر می‌کنند. «رانندگی در یک اتومبیل جگوار»، «استیک ‌خوردن در یک بار» یا «گیتار زدن در یک گروه معروف» نمونه‌ای از رویاها و آرزوهای جوانان آن روزی بود که همزمان به میانجی تبلیغات هدفمند نظام ماشینی و کمپانی‌های تجاری به عنوان ارزش‌ها و هنجارهای ایده‌آل به آنان القاء شده بود.

در زمانی که این ترانه‌ی «پینک فلوید» پرآوازه شد، استفاده از کامپیوتر هنوز جهانی نشده بود و اینترنت وجود نداشت یا در مراحل جنینی خود بود. با این همه راجر واترز با هوشمندی و بصیرت انتقادی خود، نسبت به فرارسیدن پدیده‌ای هشدار داده بود که امروزه تحقق آن را می‌توان آشکارا در همبودی به نام «جامعه‌ی دیجیتالی» دید؛ جامعه‌ای که یکی از ویژگی‌های آن امکان نفوذ به ژرفای ذهن آدمی و کنترل افکار، تاثیرگذاری بر تصمیمات و هدایت رفتارهای اوست.

تلفن هوشمند یا ابزار شکنجه؟

مطالعات و تحقیقات یک دانشگاه معتبر اروپایی نشان می‌دهد که امروزه جوانان بین ۱۷ تا ۲۳ سال در هر هفت و نیم دقیقه یک بار «تلفن هوشمند» خود را برای امور مختلف به کار می‌اندازند. برای «بیونگ‌چول هان»، متفکر کره‌ای‌تبار آلمانی اما تلفن هوشمند فقط یک وسیله‌ی ارتباطی عصر ما نیست، بلکه همزمان یک ابزار شکنجه است! «هان» که در سئول پایتخت کره جنوبی زاده شده و در آٔلمان فلسفه خوانده و هم اکنون در دانشگاه‌های سوئیس و آلمان فلسفه و تئوری رسانه‌ای تدریس می‌کند، یکی از منتقدان جدی فرهنگی عصر «انقلاب انفورماتیک» و «جامعه‌ی دیجیتالی» به شمار می‌رود. در این یادداشت تلاش می‌کنیم برخی از خطوط تفکر نقدی او را دنبال کنیم.