چرا امروزه روزنامهها و شبکههای خبری، آکندهاند از اخبار بد و مایوس کننده،، فجایع، فساد و بیکفایتی؟ آیا اخبار خوش و امیدوار کنندهای وجود ندارد؟ برخی روانشناسها میگویند شاید ما ناخودآگاه به سوی اخبار مایوس کننده و غمبار کشش داریم. برخی پژوهشها نشان میدهند که آدمهایی که از وضعیت فعلی خود ناراضیاند، به سوی تجربیات غمانگیز و اخبار بد تمایل پیدا میکنند.
بنظر میرسد امروزه، همه جا با اخبار بد و تاسفبار روبرو میشویم. چرا شبکههای خبری تاکید بیشتری بر این نوع اخبار دارند؟ و این موج خبرهای بد، چه چیزی در مورد ما، مخاطبان عام آنها، گوشزد میکند؟
ممکن است گرایش بنگاههای خبری به پخش اخبار و حوادث منفی، به این دلیل باشد که فجایع ناگهانی، از اهمیت لحظهای بیشتری برخوردارند تا پیشرفتهای امیدوارکنندۀ زمانبر. شاید هم اخبار فجایع، داستانهای سادهتری برای شنیدن و گفتن هستند. اما ممکن است خود ما، به عنوان مخاطبان اخبار، خبرنگاران را به پخش بیشتر و وسیعتر این نوع اخبار سوق داده باشیم. اکثر ما ادعا میکنیم بیشتر مایل به شنیدن خبرهای خوش هستیم، اما آیا این حقیقت دارد؟
برای بررسی این موضوع، پژوهشگران دانشگاه مکگیل کانادا، آزمایشی را طرحریزی کردند. این پژوهشگران، از نتایج پژوهشهای پیشین راضی نبودند، زیرا یا کنترل کاملی بر آنها وجود نداشت یا آزمایششوندگان میدانستند تحت نظر هستند و بنابر این در انتخاب خبرها، ملاحظاتی روا میداشتند. پس آنها تصمیم گرفتند از روش دیگری استفاده کنند: فریب!
پژوهشگران از داوطلبان دعوت کردند که در یک آزمایش ردیابی نگاه، شرکت کنند. آنها از شرکتکنندگان خواستند مطالبی از یک روزنامه را انتخاب کنند و آنرا بر صفحۀ مانیتور بخوانند تا دوربین بتواند حرکات چشم آنها را ثبت کند. سپس در یک آزمایش انحرافی، آنها یک ویدئوی کوتاه را تماشا میکردند و سپس از ایشان پرسیده میشد ترجیح میدهند چه نوع مطلب خبری یا تحلیلی را مطالعه کنند.
نتیجۀ آزمایش قابل پیشبینی و مایوسکننده بود: اکثر داوطلبان، مطالب منفی و اخبار تاسفبار را به مطالب امیدوار کننده و روشن، ترجیح میدادند. به خصوص داوطلبانی که به مسائل سیاسی روز علاقمند بودند، بیشتر به اخبار منفی گرایش نشان دادند. با این همه وقتی مستقیما از آنها پرسیده میشد، اکثر آنها مایل به خواندن و دیدن اخبار خوب بودند!
به نظر پژوهشگران، نتیجۀ این آزمایشها دلیل قاطعی بر وجود گرایش منفی است، اصطلاحی که روانشناسان برای اشتیاق آدمی در شنیدن و یادآوری اخبار بد، به کار میبرند.
ما به گونهای تکامل یافتهایم تا نسبت به خطرات بالقوه، واکنش سریع نشان دهیم؛ و خبرهای بد شاید آن نشانههایی باشند که به ما یادآوری میکنند چه باید بکنیم تا از خطر و بروز مصیبت، جلوگیری کنیم.
همانطور که از نتایج این آزمایش انتظار میرفت، ما نسبت به واژههای منفی واکنش سریعتری نشان میدهیم. اگر واژههایی چون "سرطان"، "بمب" یا "جنگ" جلوی چشمان ما چشمک بزنند، مغز ما واکنش سریعتری نشان میدهد تا کلماتی چون "بچه"، "لبخند" یا "سرخوشی". همچنین تشخیص واژههای منفی هم سریعتر از تشخیص واژههای مثبت انجام میگیرد، و حتی مغز میتواند سریعتر پیشبینی کند آیا این واژه معنای منفی خواهد داشت یا مثبت!
البته پژوهشگران نظر دیگری هم دارند: شاید توجه ما به اخبار بد، از این جهت است که تصور میکنیم دنیا جای قشنگتری است از آنچه واقعا هست. وقتی پای زندگی خودمان در میان باشد، اکثر ما تصور میکنیم از اغلب مردم دنیا بهتریم، و بنابر این، انتظار یک پایان خوش برای همۀ وقایع پیرامون خود داریم. این تصور خوشایند از جهان، باعث می شود اخبار منفی، بیشتر شگفتیآور و نمایانتر جلوه کنند. تنها در برابر یک پسزمینۀ روشن است که نقاط سیاه بدبختی خود را نشان میدهند!
پس شاید تمایل ما به اخبار منفی، دلایل پیچیدهتری از بازیهای ژورنالیستی یا اشتیاق درونی ما برای خبرهای بد، یا حتی لذت بردن ما از بدبختیهای دیگران، داشته باشد.
بنظر میرسد امروزه، همه جا با اخبار بد و تاسفبار روبرو میشویم. چرا شبکههای خبری تاکید بیشتری بر این نوع اخبار دارند؟ و این موج خبرهای بد، چه چیزی در مورد ما، مخاطبان عام آنها، گوشزد میکند؟
ممکن است گرایش بنگاههای خبری به پخش اخبار و حوادث منفی، به این دلیل باشد که فجایع ناگهانی، از اهمیت لحظهای بیشتری برخوردارند تا پیشرفتهای امیدوارکنندۀ زمانبر. شاید هم اخبار فجایع، داستانهای سادهتری برای شنیدن و گفتن هستند. اما ممکن است خود ما، به عنوان مخاطبان اخبار، خبرنگاران را به پخش بیشتر و وسیعتر این نوع اخبار سوق داده باشیم. اکثر ما ادعا میکنیم بیشتر مایل به شنیدن خبرهای خوش هستیم، اما آیا این حقیقت دارد؟
برای بررسی این موضوع، پژوهشگران دانشگاه مکگیل کانادا، آزمایشی را طرحریزی کردند. این پژوهشگران، از نتایج پژوهشهای پیشین راضی نبودند، زیرا یا کنترل کاملی بر آنها وجود نداشت یا آزمایششوندگان میدانستند تحت نظر هستند و بنابر این در انتخاب خبرها، ملاحظاتی روا میداشتند. پس آنها تصمیم گرفتند از روش دیگری استفاده کنند: فریب!
پژوهشگران از داوطلبان دعوت کردند که در یک آزمایش ردیابی نگاه، شرکت کنند. آنها از شرکتکنندگان خواستند مطالبی از یک روزنامه را انتخاب کنند و آنرا بر صفحۀ مانیتور بخوانند تا دوربین بتواند حرکات چشم آنها را ثبت کند. سپس در یک آزمایش انحرافی، آنها یک ویدئوی کوتاه را تماشا میکردند و سپس از ایشان پرسیده میشد ترجیح میدهند چه نوع مطلب خبری یا تحلیلی را مطالعه کنند.
نتیجۀ آزمایش قابل پیشبینی و مایوسکننده بود: اکثر داوطلبان، مطالب منفی و اخبار تاسفبار را به مطالب امیدوار کننده و روشن، ترجیح میدادند. به خصوص داوطلبانی که به مسائل سیاسی روز علاقمند بودند، بیشتر به اخبار منفی گرایش نشان دادند. با این همه وقتی مستقیما از آنها پرسیده میشد، اکثر آنها مایل به خواندن و دیدن اخبار خوب بودند!
به نظر پژوهشگران، نتیجۀ این آزمایشها دلیل قاطعی بر وجود گرایش منفی است، اصطلاحی که روانشناسان برای اشتیاق آدمی در شنیدن و یادآوری اخبار بد، به کار میبرند.
ما به گونهای تکامل یافتهایم تا نسبت به خطرات بالقوه، واکنش سریع نشان دهیم؛ و خبرهای بد شاید آن نشانههایی باشند که به ما یادآوری میکنند چه باید بکنیم تا از خطر و بروز مصیبت، جلوگیری کنیم.
همانطور که از نتایج این آزمایش انتظار میرفت، ما نسبت به واژههای منفی واکنش سریعتری نشان میدهیم. اگر واژههایی چون "سرطان"، "بمب" یا "جنگ" جلوی چشمان ما چشمک بزنند، مغز ما واکنش سریعتری نشان میدهد تا کلماتی چون "بچه"، "لبخند" یا "سرخوشی". همچنین تشخیص واژههای منفی هم سریعتر از تشخیص واژههای مثبت انجام میگیرد، و حتی مغز میتواند سریعتر پیشبینی کند آیا این واژه معنای منفی خواهد داشت یا مثبت!
البته پژوهشگران نظر دیگری هم دارند: شاید توجه ما به اخبار بد، از این جهت است که تصور میکنیم دنیا جای قشنگتری است از آنچه واقعا هست. وقتی پای زندگی خودمان در میان باشد، اکثر ما تصور میکنیم از اغلب مردم دنیا بهتریم، و بنابر این، انتظار یک پایان خوش برای همۀ وقایع پیرامون خود داریم. این تصور خوشایند از جهان، باعث می شود اخبار منفی، بیشتر شگفتیآور و نمایانتر جلوه کنند. تنها در برابر یک پسزمینۀ روشن است که نقاط سیاه بدبختی خود را نشان میدهند!
پس شاید تمایل ما به اخبار منفی، دلایل پیچیدهتری از بازیهای ژورنالیستی یا اشتیاق درونی ما برای خبرهای بد، یا حتی لذت بردن ما از بدبختیهای دیگران، داشته باشد.
امروز در رسانههای ایران میخواندم که شیرهای باغ وحش بابلسر از گرسنگی علف میخورند! این ماجرا از یکطرف ناراحتکننده است و از طرف دیگه خوشحالکننده و من نمیدانم باید آن را درون خبرهای بد جا داد یا خوب؟! این خبر ناراحتکننده است چون نشان میدهد در مملکت امام زمان چه بلایی بر سر این حیوانات زبانبسته میآورند. خوشحالکننده است چون ایران اولین کشوری در جهان است که موفق شده شیر گیاهخوار تربیت کند!
پاسخحذفباید ببینیم نظر خود شیر بدبخت چیست!
حذفایران اولین کشوری در جهان است که موفق شده "شیر گیاهخوار" تربیت کند!
پاسخحذف----------------------------------
سپاس از نظرتان
میگم حتما چند وقت دیگر "گیاه شیرخوار" هم تربیت میکنند! :))
بعد از مدتی مشغله اجباری و دوری از این جمع اول سلام و دوم خدمتتون عرض کنم که این عبارت:
پاسخحذف«««چون "سرطان"، "بمب" یا "جنگ" جلوی چشمان ما چشمک بزنند، مغز ما واکنش سریعتری نشان میدهد تا کلماتی چون "بچه"، "لبخند" یا "سرخوشی"»»»
خودش گویای این مطلب هست که چرا خبر بد بیشتر مهم هست. یعنی میشه تصور کرد که مثلاً شیطونبازی یه بچه توی یوتیوب یا حتی بازی یه میمون با دوربین عکاسی و قشرق به پا شده سر منافع اون عکس مهمتر باشه از خبرهایی مثل حمله تروریستهایی مثل القاعده یا داعش و یا جنگ اسرائیل و اعراب؟
دلیل هم ساده هست خبر بد در بیشتر موارد قابل انتقال به خواننده و تهدیدکننده منافع اون هست و درنتیجه برایش مهم. اما لبخند یه کودک نهایت بتونه یه لبخند به ببینده منتقل کنه و شاید هم بخاطر مشکلات ذهنی حتی همینقدرش رو هم منتقل نکنه.
نکته مهم بعدی این هست که به مرور زمان جهان به سمتی میره که حجم اخبار بد از تغییرات غیرانسانی مثل مشکلات جوی بگیرید تا موارد ناخوشایند مربوط به دنیای آدمیزادها خیلی بیشتر از اخبار خوب و شادکننده میشه. به قولی این حرف درست هست که اگه اینجور پیش بره، کره زمین و ساکنان اون به زودی به آخر کار و نابودیشون نزدیک میشن و بدون شک در همچین روزهایی تنها خبر بد هست که دیده میشه، چون دیگه خبر خوب قابل توجهی باقی نمونده.
خبر خوش اینکه مدتی بود هنگام نوشیدن چای شیرین چشم راست یا چپم درد میگرفت و بالاخره تصمیم گرفتم پیش چشمپزشک بروم و او پس از معاینه به من گفت که چشمانم سالم هستند و فقط موقع نوشیدن چای باید قاشقچایخوری را از فنجان بیرون بیاورم تا توی چشمم نرود!
پاسخحذفو خبر بد اینکه الان چند روزی است از قاشق چایخوری استفاده نمیکنم ولی هنگام نوشیدن چای تلخ قندپهلو باز هم چشم راست یا چپم درد میگیرد. کسی علت آن را میداند؟
دوست عزیز ناشناس
حذف۱_ شاید شما بجای اینکه قند را در دهان بگذارید در چشم فرو میکنید! :)))
دلیورنس
پاسخحذفرفتم و در آزادگی گشتم در لینک هایی که داده بودم و پای آن بحث ها شده بود و گریه ام گرفت آنهایی که پیش ما بودند و نیستند یعنی فوت شده اند، بعضی ها ناگهان غیبشان زد، چه تغییراتی در این چند سال خود من داشته ام، گریه ام گرفته و گریه آور هم بود.
حیف شد، یعنی نه تنها از سایت بلکه از عمرمان از دوستانمان که احتمال می دادم روزی دور هم جمع بشویم. به هر حال.
من در فرند فید هستم که جای نسبتا خوبی است، بیشتر کاربرهای قدیمی بالاترین آنجا هستند و بحث ها بعضا خیلی کارشناسی شده ادامه پیدا می کنه. آنجا هستم و تشریف بیاورید:
http://friendfeed.com/ehsanirani
دلیورنس عزیز مدتی هست که دیگه سایتهای مشابه آزادگی و بالاترین و غیره عمداً از رونق انداخته شدن و نهایت شدن محل درگیری نوچههای (واقعی و بعضاً جعلی) سازمانها و گروههای حاشیهنشین به اصطلاح اپوزسیون. به نظر که به همه اینجور گروهها گفتن فعلاً سکوت کنید که اجالتاً در مورد ایران نیازی به اپوزسیون و آلترناتیو نیست و اونها هم همگی عقب نشستن.
پاسخحذفباز دست میرور عزیز درد نکنه که هنوزم در وبلاگ خودشون جایی برای بچههای قدیمی آزادگی کنار گذاشتن و امکان صحبت هست.