- ... آقا آبگوشت رو که نباس توی دیگ زودپز پخت. آبگوشت رو باید بذاری روی شعلۀ کم، آرومآروم جا بیفته. همینه غذاهای امروزیا دیگه طعم و مزۀ قدیما رو نداره دیگه! زودپز! هه!
مدتهاست متوجه شدهام نه تنها جملات و رفتار مردم، من را متعجب میکند، بلکه جملات و رفتار من هم مردم را متعجب میکند. البته جنس این دو نوع تعجب با هم متفاوت است. مثلا همین جملۀ بالا را در نظر بگیرید: گویندهی این جمله، تحصیلکردهی رشتۀ اقتصاد و از آدمهای روشن و موفق امروز جامعهی ماست. وقتی به ایشان توضیح دادم که منابع گاز و نفت کره زمین رو به اتمام است و گرمایش جهانی پدرمان را در خواهد آورد و دیگر دورهی آن گذشته که هر کس آبگوشتش را هفت-هشت ساعت روی گاز بار بگذارد تا "جا" بیفتد و برای همین جا افتادنها، جنگلهای زاگرس رو به نابودی است، از حرف من تعجب کرد. باز هم نمونه میخواهید؟
خانمی که از ازدواج قبلیاش پسر کوچکی دارد، مدتی با من رابطهی عاطفی داشت. در این مدت دائما از این که من ماشین ندارم، گله و ابراز تعجب میکرد. تا اینکه بدون رودروایسی به او گفتم به خاطر پسر او است که این کار را نمیکنم. با کجخلقی پرسید: چه ربطی داره؟ گفتم: خوب است حداقل به اندازهی یک ماشین هم که شده، دود و سرب کمتری توی حلق این بچه برود و ترافیک هم سبکتر شود. من هم هنوز جوانم و از وسایل نقلیهی عمومی استفاده میکنم. میتوانید حدس بزنید چقدر تعجب کرد.
امروزه مردم و من، دائم در حال متعجب کردن همدیگر هستیم. وقتی میبینم عدهای از جوانان آیندهساز و آزادیخواه و روشنذهن این کشور، برای اعتراض و همزمان نسوختن سیخ و منقل با هم، به اللهاکبر گفتن میپردازند، سخت متعجب میشوم. همانگونه که متعجب میشوم چرا فلان تروریست سوری هم اللهاکبرگویان سر میبُرد، یا فلان گروه تروریستی دیگر اللهاکبرگویان سرباز بدبخت را میکشد، یا فلان پاکستانی، اللهاکبرگویان به دبستان دخترانه حمله میکند، یا فلان فروشگاه و سینما هم اللهاکبرگویان به آتش کشیده میشود... متعجب میشوم که این خدای قادر و قهار چگونه همۀ این عقاید را یکجا پوشش میدهد و آیا کسی میداند همین خدای قادر و "بزرگ"، خودش در کتب آسمانی و بدست پیامبرانش چقدر به مردم توهین کرده، دگراندیشان را تمسخر کرده و بر مردمان عذاب و مرگ نازل کرده؟
دیروز مادر خوشپوش و محترمی در خیابان به بچهاش گفت: بنداز پوست بستنیات رو توی جوب، دستت نوچ شد!.. و من باز هم متعجب شدم. همانطور که وقتی به خلاص شدن از دست زبالههایمان میگوییم "دور انداختن" و هیچکس هم نمیپرسد کدام دور و چقدر دور؟ لابد اگر از ایشان بپرسم هم، از من متعجب میشوند. من متعجبم چرا باید همۀ دار و ندار کسی را به نام مهریه از او بگیرند و وقتی طرف قاطی کرده و دست به جنایت میزند، فریاد وا اَسَفا سر داد، و آنها هم از من تعجب میکنند که اصلا چرا به قاتل توجه نشان میدهی، طرف دیوانه بوده دیگر!
وقتی آدم تحصیلکرده و فرنگدیدۀ این کشور، از تمسخر معجزات امام رضا برمیآشوبد و رگ گردنش ور میقلمبد که: آقا مسخره نکنید عقاید دیگران را! من سخت تعجب میکنم. البته ایشان هم همانقدر متعجب میشود وقتی به او میگویم وقتی مالیات و امکانات و طلای عمومی این کشور که به مساوات به همه تعلق دارد، خرج قُبه و بارگاه امامان شما میشود، پس این حق برای همۀ ما بوجود میآید که در مورد ایشان ابراز عقیده کنیم، مگر اینکه شما خرج و سفرۀ خود را از دگراندیشان جدا کرده و دائم عقاید خود را در چشم دیگران فرو نکنید؛ و اصولا مگر خداوند خودتان در کتب آسمانی خودتان کم مردم دیگر را تمسخر کرده است؟ اینجاست که هر دو در تعجب از هم سبقت میگیریم، من حیرانم که او حتی به حقوق دیگران فکر هم نمیکند و او حیران است که این آدم چقدر پر رو است!
البته همانطور که بالاتر گفتم جنس این تعجبها با هم فرق میکند. میدانید که... من متعجبم که چطور این گروه زامبی که خود را آدمی مینامند، تنها به مدد جراحی بینی میتوانند کمی جلوتر از بینی خود را ببینند؛ و آنها هم متعجبند که من چه حوصلهای دارم که در این بیپولی و بدبختی، به فکر روشهای دیگر زندگی هستم، خدا را فراموش کردهام و نمیگذارم آبگوشتم خوب جا بیفتد!
بیگ لاگ (لعنة علیه)
این نوشته به گابریل گارسیا مارکز تقدیم می شود... بدون هیچ ارتباطی!
یادداشتی خوب و سنجشگر و فکربرانگیز که با ذوقی سرشار و طنزی شیرین نوشته شده و میارزد آدمی آن را بیش از یکبار بخواند.
پاسخحذفمرسی بیگ لاگ جان.
محبت دارید شهاب جان، با کلی خجالت در مقابل نوشته های خوب شما و دیگر دوستان و با عنایات خاصۀ آینه جان این اتفاق افتاده است، وگرنه این "مگس" در عرصۀ سیمرغ دارد با عصا خودش را اینور و آنور می کشاند! با سپاس
حذفبیگ لاگ جان، بعضی مواقع "الله" هم از "الله اکبر" گفتنِ مخلوقش سخت متعجب میشود و پیش خودش میگوید آخه اینجا دیگه "الله اکبر" داشت؟
پاسخحذفممنون از تلنگرتان، اما چه فایده! ،،، باید چکشی عمل کرد!
سپاس آینه جان، کار از چکش گذشته، باید با پتک و دریل وارد عمل شد!
حذفامیدوارم هرچی خاک گابریله، عمر نویسنده این متن باشه...
پاسخحذففدای دوست گرامی رامکال بشم من، نگو عزیزم، من حاضر بودم بمیرم ولی مارکز چند سال دیگه بیشتر زنده باشه... وجود امثال من به چه درد میخوره. محبت داری عزیزم.
حذفزیبا و ملموس!
پاسخحذفسپاس فضول جان، چشمهاتون قشنگ می بینند. پاینده باشی عزیزم
حذفبا درود به بیگ لاگ گرامی
پاسخحذفاز خواندن جملات و شرح رفتار شما در این متن، من هم بسیار تعجب کردم! البته از نشر متنی ساده، مناسب حال نود و پنج درصد مردم در ارتباط با موضوعی مرتبط و ملموس در این وبلاگ هم تعجب کردم!
بهر حال اینکه از رفتار و گفتار مردمی که مثل همه مردم دیگر در هر جای این کره خاکی از "حاکمان"، "بزرگان"و "افراد موفق" در جامعه خود پیروی می کنند تعجب کرده اید(بجای اینکه همچون روشنفکران و فیلسوفان برج عاج نشین آنها را بابت نادانی، خواب بودن یا ترسو بودن بنوازید)بسیار شادمانم ولی این تنها، گام اول است! امیدوارم در گام های بعدی بتوانید بجای اینکه تنها الگویی برای زامبی ها باشید ، بتوانید خود را جزیی از جامعه زامبی شده بدانید و در مقام یک زامبی پیشرو، آنها را(یا حداقل تعدادی از آنها را) با برنامه، برای رسیدن به به سرزمین موعود (یا بهشت شیر و عسل و حوری) آماده سازید تا آنجا دوباره همه "با هم" بتوانیم انسان شویم و شما اینقدر احساس تنهایی نکنید. موفق باشید!
یکنفر زامبی
با درود بر یکنفر گرامی، خوشبختانه مثالهایی که در این متن تعدیل شده و خلاصه آمده است، همگی از آدمهای نسبتا پیشرو این جامعه است. میدانید که میان زامبی ها، آن زامبی که بداند زامبی شده است، از مرتبه بلندتری برخوردار است ولو کاری برای رفع "زامبی شدگی" از دستش بر نیاید. من و شما و خیلی از دوستان در این گروه می گنجیم. رهبران اصلی جامعه همین مردمانی هستند که دورمان می بینیم، چیز چندان عجیبی نیست. در مقاله بعدی سعی می کنم به زبانی ساده به آنچه شما فرمودید جامۀ عمل بپوشانم. و من الله توقیف! پاینده باشید عزیزم.
حذفhttps://www.facebook.com/khoreh.ketab/posts/714527501924304:0
پاسخحذفدلیورنس
پاسخحذفاین لینک به بیگ لاگ تقدیم می شود خدا وکیلی هیچ ارتباطی هم ندارد، این هم قسمتی از لینک تقدیمی به بیگ لاگ است و نشان می دهد بعضا این امپریالیست ها سگشان به تازه دوران رسیده های ایرانی - عربی - اسلامی - حضرت ابی الفرضی - چاکریم نوکرم - اِشُگ و امثالهم می ارزد
رئیس شبکه آلمانی ZDF سپس گفت : « فوتبال ، بازی فقراست و ما با فقرا و ثروتمندان هستیم ، بازی های جام جهانی را مجانی در اختیار همه قرار خواهیم داد.»
http://farsi.alarabiya.net/fa/international/2014/04/21/%D9%BE%D8%AE%D8%B4-%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87-%D8%A2%D9%84%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C-ZDF-.html
دلیورنس جان، ممنون از بابت خبر خوب
پاسخحذفمعلوم میشود کشورهایی که با "الله اکبر" سر و کار دارند با فقیر و فقرا کاری ندارند، به قول آن شاعر معروف که میگوید: هر که "الله اکبرش بیش، طعمش بیشتر"!
متأسفانه اسم شاعر یادم نمیاد ،،،
آینه جان ایران همم گفته برای همراهی با شبکۀ ZDF، تمام مسابقات را از این شبکه دزدیده و مجانی پخش می کند تا مستضعفان با پول یارانۀ خودشان تخمه جاپنی خریده، بنشینند از هنرنمایی بازیکنان چند میلیارد یورویی حظ بصر ببرند... باز بگویید بد جایی گیر افتاده اید!
حذفبه خدایان قسم که میخواستم "طمعش" بنویسم ولی نمیدونم چرا "طعمش" از آب در آمد! (اسمایلی سوتی)
حذفنه دیگه، نمیشه.. طعمش رفته زیر دندونتون، جمهوری اسلامی بهتون ساخته... اینهمه گفتن بعضیا شما عامل رژیمید ها، باور نکردیم! ای داد بیداد!
حذف:)))))))))))))
حذفدلیورنس
پاسخحذفباز هم تقدیمی به بیگ لاگ، چون خیلی بی ارتباط بااین قصه هست، دیدم بهتر از بیگ لاگ نداریم که تقدیمشان کنم.
میرور جان! من در دبی چند سالی زندگی کرده ام، نظام سرمایه داری و امپریالیسم که می گویند اینها هستند بابا، انگاری با حیوانات سر و کار دارند، این هندی پاکستانی ها را و البته ایرانی ها را آنچنان می نوازند که انسان متحیر می ماند. این ایران عزیز است و این رهبر بنگی اش، آن کشورهای اسلامی به پول و پله رسیده اش. خدا سایه سر این "امپریالیست های جهانخوار" آمریکا و شرکت های آدمخور چند ملیتیشان را از بالای سر ما مردم همیشه صحنه کره زمین کم نکند، چون آلترناتیو این "امپریالیست" ها می شود امام علی خامنه ای، شیوخ عرب و جگرخواران سوری - اسلامی و چگوآرا و ها بگیر برو
دلیورنس
پاسخحذفاین را بگویم و بروم. بیگ لاگ جان! در مورد این خارج دیده ها باید بگویم که: هر چه میگویم بقدر فهم تست مردم اندر حسرت فهم درست
غرض اینکه خارج دیدن یک چیزی است ولی یادگرفتن چیزی دیگر، الاغی که می آید و خارج نشین می شود، باید یاد بگیرد، افتخارات فرهنگی خود را بگذارد توی........... سیفون بکشد، اینجایی که الان هستم پر است از جهان سوم آمده هایی که در حال افتخار به خودشان هستند مخصوصا این مسلمانان مامانی......... آنقدر هم ایراد به این غربی ها می گیرند که بیا و ببین، خوب برادر من! تو که این همه ماهی، چرا برنمی گردی به کشور خودت؟ نظام آموزشی اینجا ایراد دارد، برگرد برو پاکستان که مدرسه و ملا و معلمش یک یک هستند.
غرض اینکه بیگ لاگ جان! جای تو آن خراب شده نیست، خوب به حرف من فکر کن. خدا وکیلی من از مردم و مردم از من خیلی تعجب می کردیم، بی گفتگو این تعجب فراوان بود و آزار دهنده برای طرفین، حتی حرف زدنم (چون معمولا آرام و خیلی حساب شده حرف می زنم)، هر روز در محیط کار شرکت دیگران و شرکت خودمان مشکل داشتم، هر روز هر کسی مدیر عاملم بود حتما از خجالت همدیگر بر می آمدیم، حتما عرض می کنم. تهدید به اخراجم می کردند و من هم هفت جد و آبادشان را می شمردم و میگذاشتم روی میزشان و می رفتم. لگد زدیم به هر چی افتخار داریم و آمدم بیرون و اینجا.............
نه دیگر در محل کار درگیری دارم نه در محل تحصیل، نه حرفهایم برای کسی خنده دار است و نه تعجب آور. می دانی بیگ لاگ جان؟ این گفته های تو احتمالا نادانسته (یا دانسته) با دنیای امروزین کاملا منطبق هست، او که خارج آمده و هنوز دنبال معجزات است، احتمالا اینجا فقط دخترهای با شورت کرست بیرون آمده را دیده نه چیزی دیگر.
درود بر احسان عزیز، ببخشید که گرفتاری باعث شد دیر پاسخ بدهم. نخست اینکه هر جا هستی سلامت و شاد باشی دوست خوبم. دوم اینکه به قول قدیمی: ها من برم اونجا، اونجا کجا بره؟ :)
حذفمن تجربه زندگی در خارج را ندارم ولی مشابه حرفهای شما را از خیلی از دوستانم شنیده ام. البته امثال من و دیگر دوستان هر جای کرۀ خاکی باشیم چیزهایی برای تعجب کردن پیدا می کنیم... اشکال از فرستنده است به گیرنده های خود دست نزنید.
اینورها آمدی سوقاتی یادت نرود. پاینده و بهروز باشی.
دلیورنس
حذفمتاسفم یا خوشبختم بگویم که دیگر من پایم به ایران نخواهد رسید، الباقی عمرمان را همینجا هستیم و همینجا هم جان به جان آفرین تسلیم خواهیم کرد.
ضمنا خودمانیم، چند وقت پیش گفتی که دوست دختری داری که اله و بله، بعدش هم الان داری می گی که "رابطه عاطفی" پیدا کرده بودی با یک خانمی که یک فرزند هم داره........ می گم که چه خبره؟
با درود احسان جان، سوقاتی من را پست کن لطفا. ضمنا من با همه رابطۀ عاطفی دارم، خیلی احساساتی ام! :)))
حذفیادش بخیر مادربزرگ من هیچوقت غذا را با شعله کم نمی پخت اصلا او همیشه میگفت : پختن غذا با شعله مرده ( شعله کم ) هیچ طعمی به غذا نمی ده و هیچ غذایی جا نمی افته ... راستش ما کرمونی ها به دیگ مسی کوچک میگیم کماجدان و این کماجدانهای مسی جان میده برای درست کردن آبگوشت ... مادربزرگم برای درست کردن آبگوشت همیشه در حدود 100 گرم تا 200 گرم چربی یا دنبه گوسفند میزد تنگ کماجدان و البته یکی دو قاشق گنده کره گوسفندی هم می انداخت درون آبگوشت و با ادویه جاتی که شامل زردچوبه و فلفل سیاه و فلفل قرمز و کمی زیره سیاه کوبیده چنان آبگوشتی درست میکرد که بوی آن تا هفت کوچه آنورتر در کویر می پیچید ... راستی نکته مهم اینکه مادربزرگم این غذا را بر روی هیزم و با آتش شعله ور و فراوان می پخت و نه بر روی شعله کم ...
پاسخحذفبهداد