۱۳۹۳/۱۰/۱۷

اسلام در عصر پست‌مدرن؛ تسبیح دیجیتالی، وضوگیر اتوماتیک، مرده‌شور مکانیزه!

«سنگ‌قبر قرآن‌خوان» یکی از تازه‌ترین کالاهای ساخت چین است که برای رفع نیازهای «ملت مسلمان» به ایران صادر می‌شود. این کالای چینی دستگاه کوچکی برای متصل کردن به سنگ‌قبر است و در طول روز از نور خورشید شارژ می‌شود و شب‌ها برای مردگان خفته در گور قرآن‌ می‌خواند!

با اینکه چینی‌ها نسبت به غربی‌ها چند سده تاخیر داشته‌اند، ولی روح نظام اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد را به خوبی درک کرده و تشخیص داده‌اند که تولید انبوه کالا و صدور آن به دیگر کشورها، یکی از منابع اصلی درآمد و از ارکان مهم تقویت بنیه‌ی اقتصاد ملی است. از این‌رو چینی‌ها امروزه به یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان انواع و اقسام کالاهای کوچک و بزرگ تبدیل شده‌اند و این کالا‌ها را حتی برپایه‌ی نیازهای ویژه‌ی کشورهای گوناگون تولید و صادر می‌کنند و از این گذرگاه هر سال میلیاردها دلار سود به جیب می‌زنند.

یکی از مناطقی که چینی‌ها در سال‌های گذشته به آن توجه خاصی پیدا کرده‌اند، خاورمیانه است. این منطقه دو ویژگی بزرگ دارد: نخست اینکه منطقه‌ای است ثروتمند با ذخایر طبیعی فراوان و جمعیتی نسبتا جوان و تشنه‌ی مصرف؛ و دوم اینکه بدون استثنا در همه‌ی کشورهای آن رژیم‌های دزد و فاسد و جنایتکاری بر سر کارند که خود از بزرگ‌ترین موانع رشد و شکوفایی جامعه هستند و جز سرکوب مردم و چپاول ثروت‌های ملی «هنری» ندارند. اقتصاد این کشورها به‌رغم برخورداری از منابع انسانی و طبیعی نیرومند، عمدتا تک‌محصولی و بر پایه‌ی صادرات نفت و گاز استوار است. چیزی که در این کشورها معنا ندارد آفرینندگی و پیشرفت علمی و تولید کالاهای مدرن صنعتی و تکنولوژی قابل رقابت در عرصه‌ی بازارهای جهانی است. در یک کلام می‌توان گفت که این کشورها از نظر سازندگی و تولید بسیار ناتوان و از نظر مصرف و ریخت‌وپاش به غایت وابسته و آلوده هستند و اگر بخواهیم وضعیت آن‌ها را از زبان یکی از مسئولان رژیم حاکم بر کشور خودمان، یعنی رئیس اتاق بازرگانی جمهوری اسلامی توصیف کنیم، باید بگوییم که در صادرات و مبادلات جهانی «هیچ عددی» نیستند. (این اعتراف یکی از مسئولان نظامی است که در دهه‌های گذشته همه‌ی استعدادها و توان فکری داشته و نداشته‌ی «فن‌آوران و نخبگان» خود را همراه با صرف صدها میلیارد دلار از ثروت‌ ملی، معطوف به تولید بمب‌اتمی و «موشک‌سازی و پهپادبازی» کرده تا به‌زعم خود این نظام را ابدی کند. با این همه شاید مسئولان این نظام بهتر از هر کس بدانند که اگر روزی قرار بر رویارویی نظامی با قدرت‌های بیگانه‌ای باشد که آنان از صبح تا شام برایشان خط و نشان می‌کشند و ونابودی‌شان را وعده می‌دهند، جمهوری اسلامی بیش از چند هفته تاب مقاومت نخواهد داشت)!


افزون بر آن، این منطقه‌ به دلیل سیطره‌ی اسلام و برآمد اسلام‌گرایی و حاکم شدن فضای تعصب‌آلود دینی و افزایش روزافزون «جهادگرایان» و گسترش انواع و اقسام آداب و مراسم و مناسک مذهبی و نیز جهل و خرافات بی‌مانند، نیازمند کالاهای ویژه‌ای است. چینی‌ها با شم اقتصادی خود این «خلاء» را تشخیص داده‌اند و در رقابت با برخی دیگر کشورها می‌کوشند به نیازهای ویژه‌ی مسلمانان منطقه پاسخ دهند و «خلاء» یادشده را با کالاهای بنجل و مضحک خود پرکنند. «سنگ‌قبرهای قرآن‌خوان» یکی از آخرین دستاوردهای چنین تشخیص هوشمندانه‌ای است!

پیش از آن نیز بارها گزارش‌هایی درباره‌ی انواع و اقسام کالاهای عجیب و غریب ویژه‌ی مسلمین منتشر شده بود که به «آخرین دستاوردهای علمی و تکنولوژیک» متکی‌اند و به نیازهای مسلمانان در عصر«پست‌مدرن» پاسخ می‌دهند و به اصطلاح آنان را در برآوردن فرایض دینی «به‌روز» می‌کنند! برای نمونه، رسانه‌ها از کالایی به نام «مهرنماز دیجیتالی» خبر داده بودند که قادر است تعداد رکعت‌های نماز یا سجده‌های نمازگزاران را بشمارد و ضبط کند تا با رفع «شکیات» به آنان آرامش خاطر ببخشد! یا درباره‌ی دستگاه‌هایی نوشته بودند که کار وضوگیری را اتوماتیک و آسان کرده است و کافی‌ست فرد مومن دست و پای خود را به درون آنها فروبرد و پاکیزه و طاهر آماده‌ی نماز شود! شبیه همین دستگاه در ابعادی بزرگ‌تر به عنوان «مرده‌شور مکانیزه» به کار گرفته می‌شود. و نیز گزارش‌هایی درباره‌ی «صلوات‌شمار الکترونیکی» منتشر شد، یعنی دستگاه کوچکی که «اذکار» را به خاطر می‌سپرد و حتی می‌توان آن را دور انگشت پیچید!

و این‌ها همه نشانه‌ی چیست؟ نشانه‌ی آن است که امروزه تولیدکنندگان خارجی، هم به فکر دنیای مسلمین هستند و هم به فکر آخرت آنان! مومن مسلمان برای تمشیت امور این‌جهانی و روزمره‌ی خود می‌تواند به آخرین مدل موبایل‌های هوشمند ساخت کمپانی معظم «اپل مکین‌تاش» مجهز باشد و همزمان برای تمشیت امور «آنجهانی» خود به «تسبیح دیجیتالی» یا «صلوات‌شمار الکترونیکی» ساخت چین! مهم در این میان نفس مصرف است و چون از تولید و سازندگی داخلی اثری نیست و احتمالا همه‌ی «دانشمندان اسلامی» مشغول فعالیت‌های شبانه‌روزی روی پروژه‌های سری «اتمی و موشکی و پهپادی» هستند و از عرصه‌ی تولید ملی غافل، این مهم از طریق واردات و به یاری پول بادآورده‌ی نفت برای ملت مسلمان میسر می‌شود!

گفتنی است که چندی پیش رسانه‌ها با آب و تاب از تولید «خودروی اسلامی» به عنوان محصول مشترک ترکیه و ایران و مالزی خبر دادند و در پایان معلوم شد که قرار است احتمالا خودروهای بی‌کیفیت داخلی را که حتی توان رقابت در بازارهای منطقه‌ای را هم ندارند، به جایگاه مخصوصی برای «قرآن و روسری و قبله‌نما» مجهز و به عنوان «خودروی اسلامی» به مسلمانان عرضه کنند! و این در حالی‌ست که برای نمونه، کیفیت خودروهای داخلی در ایران به اندازه‌ای نازل و خطرآفرین است که خریداران چنین خودروهایی پس از مدتی به دیگران توصیه می‌کنند که: «خر بخرید و خودروی داخلی نخرید»! (این شعار به عنوان دهن‌کجی به مسئولان، امروزه در ایران به صورت نوشته در پشت شماری از خودروهای داخلی به چشم می‌خورد).

ولی صادرات کالاهای چینی به ایران و دیگر کشورهای منطقه به اقلام یادشده محدود نیست. مراسم عاشورا که برگزاری هر چه با شکوه‌تر آن همواره در انحصار ملت ایران بود، اکنون همزمان به یکی از «اعیاد» سودآور تولیدکنندگان چینی تبدیل شده است. هر سال در آستانه‌ی محرم بازارهای تهران و دیگر شهرهای ایران پر می‌شود از محصولات ویژه‌ برای مراسم عزاداری؛ از طبل و سنج گرفته تا زنجیر و علم و کتل. بیشتر این محصولات از چین ـ و گاهی با کیفیت بهتر از ژاپن ـ وارد ایران می‌شوند، چون سازندگان سنتی داخلی آنها مدت‌هاست توان رقابت با محصولات خارجی را از دست داده و ورشکست شده‌اند. هیچ بعید نیست که اگر کار به همین منوال پیش برود، ما تا چند سال دیگر مجبور شویم «شله‌زرد اربعین» را هم در بسته‌بندی‌های گوناگون از چین وارد کنیم!

البته ما ایرانیان که در دین و ایمان خود هیچ مساله‌ای نمی‌بینیم و هرگز با نگاهی انتقادی به مشکلات فرهنگی‌مان ننگریسته‌ایم و عادت داریم همواره علل درماندگی‌ و عقب‌افتادگی‌ خود را به بیگانگان نسبت دهیم، با شنیدن این خبرها یا خواندن چنین گزارش‌هایی، بار دیگر زیرلب فحشی نثار چینی‌ها یا دیگر بیگانگان می‌کنیم که چرا کشور ما را به بازار بنجل‌فروشی‌های خود تبدیل کرده‌اند؟! درست شبیه گزارشگر یکی از پایگاه‌های خبری جمهوری اسلامی که برای نخستین بار گزارش مربوط به واردات «سنگ‌قبر قرآن‌خوان» از چین را منتشر کرده و با لحنی معصومانه و همزمان طلبکارانه نوشته بود: «چینی‌ها پس از مرگ نیز دست از سر ما برنداشته‌اند. آنها این بار اعتقادات و باورهای ما را دست‌مایه‌ی کسب درآمد کرده‌اند. این خلاقیت و نبوغ آنهاست یا سهل‌انگاری و بی‌توجهی ما به فرهنگ‌مان که باعث شده هرکس در هر کجای دنیا فکر کند می‌تواند آداب و رسوم دیگر کشورها را به مقری برای کسب درآمد تبدیل کند؟!».

البته از گزارشگر یک پایگاه خبری این نظام نمی‌توان انتظار داشت که نگران «اعتقادات و باورهای ما» نباشد و با سکوت درباره‌ی ماهیت و کارکرد آنها به سهم خود خواننده را گمراه نسازد و برای رد گم کردن، چینی‌ها را به عنوان سوداگران «آداب و رسوم ما» سرزنش نکند. ولی بد نیست دست‌کم ما به عنوان خواننده‌ی منتقد چنین گزارش‌هایی گامی فراتر نهیم و مثلا از خود بپرسیم: این «اعتقادات و باورها» که نام رسمی‌شان «اسلام شیعی» است، در تباهی فرهنگ ما چه نقشی داشته‌اند و دارند؟ آیا اساسا آنها نیستند که باعث «سهل‌انگاری و بی‌توجهی» ما نسبت به پدیده‌ای به نام فرهنگ شده‌ و آن را چنین زمینگیر و آسیب‌پذیر ساخته‌اند؟ آیا آنها عامل اصلی نازایی و عقب‌ماندگی ما نیستند؟ آیا سیطره‌ی آنها بر روح و روان ما از ما آدمیانی نساخته که حتی در عصر «پست‌مدرن» هم هنوز با یک پا در قرن اول هجری ایستاده‌ایم؟ چگونه می‌توان جامعه را از چنگ اسارت دیرپای آنها‌ بیرون آورد و زمینه‌ی رشد و اعتلای فرهنگی‌ را فراهم ساخت و به آفرینندگی و سازندگی رسید؟ ما در این زمینه چه گام‌هایی برداشته‌ایم؟

این‌ها البته پرسش‌های آزاردهنده‌ای هستند که ذهن را مشوش و ناآرام می‌کنند. ما ایرانیان هم که فعلا در اکثریت قریب به اتفاق خود قصد نداریم خود را با طرح چنین پرسش‌های مزاحمی به دردسر بیندازیم. بویژه از آن جهت که با رژیم خونباره‌ای سروکار داریم که با چنگ و دندان از این «اعتقادات و باورها» و هنجارها و ارزش‌های برآمده از آنها پاسداری می‌کند و آنها را حتی به سطح دکترین حکومتی برکشیده است. پس فعلا به همان دشنام‌گویی به بنجل‌فروشان چینی بسنده می‌کنیم!

۷ نظر:

  1. درود بر میرور گرامی و سپاس از زحمتی که برای درج مقاله در آزادنامه کشیدید.
    راستی این ماجرای آفتابه‌ی تمام اوتوماتیک چه بود؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با عرض ادب خدمت شهاب عزیز و گرامی
      راستش این من هستم که باید از شما سپاسگزاری کنم، آنچه که زینت بخش این صفحه است مقاله‌های شما و دوستان است که من هم با آن پزمی‌‌دهم :)
      اما ماجرای آفتابه از این قرار است که امام خامنه‌ای بخاطر دست ناقصی که دارند نمی توانند بعد از جداسازی قسمتی‌ از وجودشان، خودشان را بشویند! به همین دلیل دوستان چینی‌ ایشان تصمیم گرفتند در کنارِ کمک‌هایی‌ که به مؤمنان مسلمان برای نزدیکی‌ سریع به خدا می‌‌کنند، به ایشان هم کمک بکنند! در همین راستا با استفاده از بهترین تکنولوژی‌های چینی‌ یک دستگاه آفتابه تمام اوتوماتیک به نام 切音字運動 / 切音字运动 که به معنی‌ "کون شور فرد علای دولوکس" است برای ایشان ساختند! ،،،، اما امام دستِ ناقصِ رد بر سینه چینیان زدند و فرمودند تمایل دارند با کمک دست و زبان بسیجیان از همان تکنولوژی سنتی استفاده بکنند ،،، و در پایان این بیت را زیر لب زمزمه کردند
      سالها کون طلب آفتابه ز ما می‌‌کرد ،،،،، آنچه که خود داشت ز بیگانه تمنا می‌‌کرد

      حذف
    2. میرور جان،
      ممنون از توضیحاتتان. من نام آن آفتابه‌ی اتوماتیک را که به خط چینی نوشته‌اید به جستجوگر گوگل سپردم ولی دیدم عکس فیلم‌های کاراته‌ای می‌آید. ارتباط کاراته با طهارت "آقا" چه می‌تواند باشد؟

      حذف
    3. شهاب جان،
      منهم ارتباطی‌ بین کاراته و طهارت "آقا" نمی بینم! شاید این چشم تنگ‌ها در اینجا هم میخواستند سرِ "آقا" را کلاه بذارند! ،،،،، ببخشید عمامه‌ بذارند! :))

      حذف
    4. با سلام خدمت اساتید حودم، اتفاقا میان کاراته و طهارت آغا رابطۀ معناداری هست. چون معمولا در ایران "کار"ها از "ته" انجام می گیرد، و آغا هم مشوق اصلی چنینی روشی هستند، در حقیقت "کاراته" با "طهارت گرفتن" آغا به کشور فرقی ندارد... و اینچنین بود که همینگوی خودکشی کرد! :)

      حذف
    5. با درود به بیگ‌لاگ نازنین،
      پس با توجه به توضیحات شما می‌توان ابتکار آغا در ارائه‌ی طرح «اقتصاد مقاومتی» را هم در اصل گونه‌ای تلاش برای «اقتصاد مقاربتی» ارزیابی کرد!

      حذف
    6. درود بر شهاب کبیر!
      بعله تقریبا همچین چیزهایی... فقط متاسفانه "بچۀ" این اقتصاد مقاربتیِ مورد نظر آغا، یا سِقط می شود یا عقب افتاده و مچاله به دنیا می آید! حکایت "تره به تخمش میرود، ابولی به باباش"! :))

      حذف