۱۳۹۲/۰۵/۰۵

بیماری!


امروز ، موقع ناهار ، خانم سَرداری اومد تو آشپزخونه و مانتواَش رو درآورد . این زن خودِ آتیشه . نمیدونم چرا وقتی با من حرف میزنه صداشو آروم میکنه ؟ چند روز پیش نیم ساعت تمام به بهانه پیدا کردن پرونده شرکت بهارسازان ، با من تو بایگانی بود !  بعد متوجه شدم که پرونده روی میز خودش بوده ! نمیدونم چرا به من گیر داده؟ دیروز اومد تو دفتر تا سی دی برنامه حسابداری رو ازم بگیره . عمدا سی دی رو انداخت زمین ! همیشه شلوار جین تنگ میپوشه … چیه؟ چرا اینجوری نگام میکنی؟… امروز بعد از اداره ، رفتم داروخانه تا داروهای نسترن رو بگیرم . زنه تو بخش پذیرش دکمه های لباسش رو باز کرده بود . چه سینه هایی داشت ! وقتی نسخه رو خوند بهم گفت که آل پرازولام یک نداریم . گفتم به جاش نیم بدید ، دو تا یکی بخوره . روی صندلی نشستم تا داروها آماده بشه و صدام کنه . کنارم یه زن تقریبا سی ساله نشسته بود . از کمبود و گرانی داروها و نسخه های طولانیه دکترها ، گلایه میکرد . نمیدونی چه هیکل و چشمهایی داشت . اسمش رو خواندن . بعد از گرفتن داروها ، موقع رفتن ، یه کارت بهم داد و گفت که هر وقت به دستگاه تصفیه آب نیاز داشتم ، باهاش تماس بگیرم .  قیافش خیلی شبیه لیلا ، زن همسایه مون ، بود . لیلا تازه اومده . دو تا بچه داره . مثله برف ، سفیده . هیکل تُپُل و نرمی داره . همیشه تی شرت قرمز رنگ میپوشه . هر وقت من رو میبینه ، شروع میکنه به صحبت کردن در باره شوهر سابقش ! خانم فراهانی به نسترن گفته بود که این زن (منظورش لیلا بود) تا شوهر نکنه ، اروم نمیشه ! خانم فراهانی ، سر کوچه مون ، سوپری داره . صورتش سبزه است و رنگ چشمهاش ، قهوه ای روشنه . مثل تیله شفاف و درشته . لبای باریکی داره و همیشه بالای لبهاش ، قطره های ریز عرق ، دیده میشه . بیش از ده ساله که از مشهد به تهران اومده . لهجه شیرینی داره . همیشه وقتی که میخواد بقیه پول خرید رو بهم بده ، دستم رو میگیره و پول رو تو دستم میزاره و تا دستهامو نکشم ، اونها رو ول نمیکنه ! یکبار هنگام دعوا با زهرا ، روسری اش افتاد و موهاش رو دیدم . موهاش قهوه ای رنگ ، پر پشت و بلند و صافه . زهرا تو آپارتمان روبروی ما زندگی میکنه . هفده سال بیشتر نداره اما سینه هاش …… آرش ، حواست کجاست ؟ دارم حرف میزنم ها!!!
-دارم دنبال شماره تلفن خانم دکتر شهنازی میگردم . فکر کنم به دردت بخوره .
-اوهوم … بعد ، تو سالمی؟
-نه … من هم باید با تو بیام . نمیدونم چرا دوست دارم سرم رو به دیوار بکوبم؟!
-خوشگله؟
-کی؟
-خانم دکتر شهنازی
-!!!
1

۲۲ نظر:

  1. نوشته‌ای از دوست گرامی پرداد
    https://pardad.wordpress.com/2013/07/26/%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C/

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر میرور گرامی : خسته نباشی . میرور جان اگر بتوانی زحمت یک اکانت توئیتر هم بکشی ، دیگر عالیه عالی میشود . توئیتر ، این امکان را میدهد که دوستان با داشتن یک اکانت ساده ، با هم گپ و گفت داشته باشند و بصورت سریع (همانطور که در سایت آزادگی میسر بود) با یکدیگر تبادل نظر و تبادل لینک کنند و صد البته امکان رای دادن به توئیتها نیز مهیا است :)) فکر میکنم اگر بتوانی این کار را انجام دهی ، بسیار عالی میشود و گروه دوباره میتوانند با هم تبادل لینک و نظر کنند و در نهایت به دور هم جمع شوند . یک حسن بزرگ حساب توئیتر این است که به کندیه وبلاگ نیست . مطمئن هستم که بعد از گذشتن چند روز ، همه یکدیگر را در آنجا پیدا خواهند کرد .

      حذف
    2. با سلام و صلوات به پرداد عزیز و قبول عبادات در این ایام مبارک ،
      تاخیر من را در جوابگوئی به خاطر گرفتن روزه و از دست دادن رمق ببخشید، این ماه مبارک آنچنان در من اثراتِ مثبت گذاشته که نه حال نوشتن دارم و نه حال حرف زدن ، کمی‌ هم بد اخلاق شدم ، مقاله شما را هم که خواندم، غوز بالا غوز شد و فهمیدم که بیمار هستم! :))
      در مورد توئیتر هم چشم ، یک فکری می‌کنم :))

      حذف
    3. چشمانِ نازنین تان ، بی بلا :))
      تصویر زیبای نمایه تان (با دو نوار خوش رنگ آن) در تمام فضای اینترنت ، در احتزاز باد :))

      حذف
  2. راستش دروغ چرا، هر چی متن رو خوندم متوجه منظور پرداد گرامی نشدم. تا اینکه خود وبلاگ رو باز کردم و دیدم اونجا ایشون گفتن که هدف از نوشتن متن نشون دادن رابطه بیمارگونه مرد و زن در ایران هست. چیزی که متاسفانه تا حد بسیار زیادی هم درست هست. یعنی توی ایران برخلاف کشورهای آزاد و منطقی خیلی کم بشه پیدا کنید که مردی با زنی دوست باشه، ولی اون دوستی و ارتباط حتماً غیرجنسی باشه. چون اگه نباشه دیگه ارتباطی نیست و قطع می‌شه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با درود به شما دوست گرامی : قصدم ، اشاره ای بود به روابط آقایان و گپهایی که با هم میزنند . متاسفانه ، در این خراب شده وقتی اقایان به هم میرسند ، تنها درباره چشم چرانی هایشان با هم حرف میزنند . انگار که موضوع دیگرای برای گفتگو وجود ندارد . مردان ایرانی به زنان تنها و تنها با یک دید نگاه میکنند و آنهم "سکس" است . بدتر آنکه : وقتی به همدیگر میرسند ، انگار هیچ مقوله ای جز سکس ، برای گفتگو وجود ندارد !!!

      حذف
  3. رابطه دوستی با جنش مخالف بدون انگیزه های جنسی چیز بدی نیست ولی رابطه دوستی با انگیزه های جنسی هم اصلا چیز بدی نیست. بله درسته خیلی وقتها قیود روابط اجتماعی مثل ازدواج باعث میشه که ما نتونیم آزادانه کارهایی که دوست داریم رو انجام بدیم، ولی باید قبول کنیم این انتخابی مصلحت اندیشانه است. نه اینکه سکس بی اهمیته یا بدمون میاد. برای کسی که مجرده هیچ اشکالی نداره که وقت زیادی از زندگیش رو صرف مقوله سکس بکنه. بزرگترین عشق و حال زندگی هم همینه و من همینجا درود میفرستم به تممامب کسانی که تا تونستن در زندگی سکس و عشق و حال کردن و مراتب حسرت خودم رو اعلام میدارم
    Noandish

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نواندیش جان در تائید نظر شما: اگر مرد یا زنی با مقوله سکس مشکل داشته باشه ، حتما یه جایه کارش میلنگه و برای رفع مشکل باید به متخصص آن "یه جایه" کارش مراجعه کنه :)
      (چه مشکل روانی باشه و چه جسمی) اما اینکه وقتی دو تا مرد به هم میرسند ، تنها از سکس حرف بزنند و نه موضوع دیگر ، چنان عادی هم نیست .

      حذف
  4. میرور جان من نیز یکی از پستهایت را (بدون اجازه) در لینک زیر به اشتراک گذاشتم . امیدوارم به حق این شبهای عزیز و قرآنی که بیگ لاگ الان در حال ختم آن است ، حلام کنی :))))
    https://twitter.com/pardad3

    پاسخحذف
  5. با تشکر از آرش جان برای این نوشته دلنشین و "ترسناک" خوبشون...

    پاسخحذف
  6. البته من جسارتا گوشزد کنم خیلی از خانمها هم در نگاهشون به آقایون، از بیماریهای مشابه رنج می برند... که البته این نوع نگاه دو جنس مخالف به رابطه با هم، میتونه کلا خواست و نگرش اونها رو نسبت به یکدیگر تغییر بدهد و دگرگون کند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کاملا درست نوشتی بیگ لاگ جان . این معضل ، دو سَر داره و در ایران ، هر دو سَر ، مشکل داره . من از نگاه جنس خودم به مسئله نگاه کردم . از هر صد تا مرد ایرانی فقط یکی را میتوانی پیدا کنی که حرفهایش برای یک ساعت قابل تحمل باشه ... البته بعد از یک ساعت بهت میگه که : باید قالیباف رای میاورد نه روحانی!!!

      حذف
  7. رد پای سندرم استبداد ایرانی و سرطان اضطراب جنسی در سرکوب جنبش دانشجویی*
    http://www.newsecularism.com/2013/07/26.Friday/072613.Akbar-Karami-Trace-of-tyrany-and-secual-anxiety.htm

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. لینک مفیدی بود . جای بحث و حرف زیاد داره . سپاس .

      حذف
  8. چرا من حساب توئیتر بیگ لاگ ، شهاب ، کاکا ، فری ، یکنفر ، میرور ، نواندیش و ... را پیدا نمیکنم اما حساب "دارکی بلو" را پیدا میکنم؟؟!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من که حساب توئیتر و تریتور و تاتوریتر و اینها ندارم آرش جان.. ولی باقی رو نمیدونم!!!

      حذف
    2. خوب یکی بساز پسر خوب : پنج دقیقه بیشتر زمان نمیبرد . مسئله مهم اینه که : بخاطر سرعت مناسب ، من میتوانم به شما دسترسی داشته باشم :)))))
      (اسماعیلی یک پیرمرد خودخواه!)
      البته به میرور پیشنهاد ساخت یک حساب در توئیتر را دادم . اگر آنرا انجام دهد ، خیلی خوب میشود . مسئله ، سرعت مناسب در دسترسی به مطالب است . هم چنین ، دسترسی سریع و آنلاین به دیدگاه ها و نظرات و لینکها . به نظر من توئیتر میتواند این وبلاگ را کامل کند و دسترسی به دوستان را تسهیل نماید .
      بیگ لاگ جان : حیف است که شما و دوستانی که میتوانید برای دیگران مفید باشید ، خود را از دسترس خارج کنید . تا پیدا شدن محلی مناسب ، میتوان با این وبلاگ و یک حساب توئیتر ، کاملا آنلاین بود و به بحث و تبادل لینک پرداخت .

      حذف
    3. راستش آرش جان دروغ چرا، من همین وقت نصفه نیمه را هم بزور جور می کنم تا در خدمت دوستان باشم... زندگی سخته و راه بردن زندگی با چهار تا زن و و 11 تا بچه، خیلی سخته...

      حذف
    4. واویلا ... چه شبهایی را احیا میکردی و ما بی خبر بودیم :)))

      حذف
    5. البته بعدش کار به "احیاء" خودم می کشد معمولا... بالاخره یک دفعه جان سالم به در نخواهم برد!

      حذف
  9. آرش جان واقعیت اینه که من گاهی فکر می کنم نوع نگاه هر جنس به طرف مقابل، میتونه بیدار کنندۀ خواست سطحی و نگاه لاقیدانه طرف مقابل باشه... وقتی زنی از مردان پیرامونش فقط حمایت مالی و ماشین و درامد و چشم زاغ بخواد، و یا مرد از طرف مقابلش تنها تشفی میل جنسی یا رنگ موی بلوند و دستپخت خوب و فرمانبرداری و پوست لطیف بخواد، خب وضع نگاه دو جنس به هم از این بهتر نمی شود!!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بیگ لاگ جان : متاسفانه با نظرت موافقم ! تنها چیزی که در رابطه بین زن و مرد ، لحاظ نمیشه : تطبیق مناسب بین احساس و منطق است . منظورم اینه که میتوان از طرف مقابل خود ، درخواستهای مناسب بر پایه احساس و عقل داشت . میتوان درخواست سکس کرد اما از منظر یک "انسان" که از "انسانی" دیگر درخواست دارد . درخواست مسایل مالی ، اگر در بستر یک رابطه احساسی ، مطرح شود اشکالی ندارد اما نه اینکه تبدیل به "شرط" شود .
      اینکه مردی تمام مسائل دنیای خود را تنها در یک چیز (سکس) میبیند ، میتواند مقابل زنی باشد که تمام مسائل دنیای خود را تنها در یک چیز (پول) میبیند . به هر حال هر دوی این مقوله ها "مشکل" هستند . مشکلی فرهنگی که در سطح جامعه ما ، جاریست .

      حذف