خود ترکیب "ملت ایران" شهاب جان، نماد و چکیدۀ معنای بی خیالی است... تصویر مصوری از بی خیالی است که گویا بر قلم نبوغ داوینچی یا میکل آنژ بر پرده نشسته است!
بیگ لاگ جان با درود، من واژهی "ملت" را با تسامح زیاد به کار بردم، وگرنه شما بهتر از من میدانید که ما مجموعهای از قبایل پراکنده ـ و گاه حتا یکنفره ـ در واحدی جغرافیایی به نام ایران هستیم و هنوز تا "ملت" شدنمان راه درازی در پیش داریم. داشتم با خود فکر میکردم حالا که متاسفانه از قلم نبوغ داوینچی و میکلآنژ بیبهرهایم، دست کم کاشکی یک کاریکاتوریست خوب داشتیم و آن تصویری را که شما پیشنهاد کردید به صورت جماعتی بیخیال ترسیم میکرد که در دهان اژدهایی مخوف نشستهاند و دارند بر سر سفرهی افطار زولبیا و بامیه میل میفرمایند!
در ضمن حالا که چنین صحنهای را تصور کردید، این را هم تصور کنید که یکی میآمد و در زیر آن کاریکاتور مینوشت: چه کارتون قشنگی! بعد قیافهی دوشالعرب را مجسم کنید!
خدائیش عکسها رو دیدم و اومدم پائین که یه نظر بدم که دیدم شهاب گرامی قبلاً همون صحبت رو گفتن. ولی چقدر بد هست که این بیتفاوتی و حاشیهنشینی مردم ایران اینقدر آشکار و عمیق هست که دیدن این عکسها یا موارد مشابه، فوری رفتار ایرانیان رو در تصورمون ایجاد میکنه.
اتفاقا بعضی عکس ها رو که دیدم این موضوع تو مغزم تکرار شد، در عمق فاجعه که قرار میگیری و هیچ کاری از دستت بر نمیاد چاره ای نداری جز اینکه رهاش کنی و نسبت بهش بی تفاوت بشی. حس اون پسری که روزنامه دستش گرفته و اون یارو که وسط سیل نشسته و سیگار رو میکشه و واقعا درک میکنم Noandish
با درود به دوستان گرامی راز ماندگاری ملت ها در کنار آمدن با فجایع و سختی های سال های بلاست. برای کسانی که شاید زیر سی یا چهل سال سن داشته باشند درک اینکه چگونه کسی در اوج خطر یابدبختی می تواند رفتاری همانند شرایط عادی داشته باشد سخت باشد یا اینکه چرا فرهنگ ملتی بعد از یورش های مداوم اقوام بیگانه و همزمان ستم مستبدان حاکم، به گونه ای تغییر بافته که بتواند با همه احوال کنار آید تا زندگیش را تا حد ممکن حفظ کند. به همین ترتیب آنقدر از سیاست بازان و عوامفریبان خیانت دیده که بسادگی اعتماد نکند و همواره از راه حل های فوری یا خشن پرهیز کند. بهر حال یکنفر هست که در آرزوی رسیدن به یکی از این رکوردهای جالب در بی خیالی است!
" کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچکس را ناراحت نکند و با هیچکس ضدیت نورزد فلسفه نیست. کار فلسفه آزردن حماقت است, فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش." ------------------------------------------------ نیچه و فلسفه - ژیل دلوز -صفحه 178 -از برگه "پست مدرنیسم و فلسفه های معاصر" فیسبوک کلا" فلاسفه همه "فهیم" هستند و...کارشان آزردن"احمق" هاست البته از روی خیرخواهی تاآنها متوجه و ...شرمگین شوند ... فیلسوف ها بنا بر اقتضای طبیعتشان فلسفه می ورزند و... و مردم هم بی توجه به آنهاف کار خودشان را می کنند.
یک عکس از ملت ایران این مجموعه را تکمیل میکرد!
پاسخحذفخود ترکیب "ملت ایران" شهاب جان، نماد و چکیدۀ معنای بی خیالی است... تصویر مصوری از بی خیالی است که گویا بر قلم نبوغ داوینچی یا میکل آنژ بر پرده نشسته است!
حذفبیگ لاگ جان با درود،
حذفمن واژهی "ملت" را با تسامح زیاد به کار بردم، وگرنه شما بهتر از من میدانید که ما مجموعهای از قبایل پراکنده ـ و گاه حتا یکنفره ـ در واحدی جغرافیایی به نام ایران هستیم و هنوز تا "ملت" شدنمان راه درازی در پیش داریم. داشتم با خود فکر میکردم حالا که متاسفانه از قلم نبوغ داوینچی و میکلآنژ بیبهرهایم، دست کم کاشکی یک کاریکاتوریست خوب داشتیم و آن تصویری را که شما پیشنهاد کردید به صورت جماعتی بیخیال ترسیم میکرد که در دهان اژدهایی مخوف نشستهاند و دارند بر سر سفرهی افطار زولبیا و بامیه میل میفرمایند!
در ضمن حالا که چنین صحنهای را تصور کردید، این را هم تصور کنید که یکی میآمد و در زیر آن کاریکاتور مینوشت: چه کارتون قشنگی! بعد قیافهی دوشالعرب را مجسم کنید!
حذفخدائیش عکسها رو دیدم و اومدم پائین که یه نظر بدم که دیدم شهاب گرامی قبلاً همون صحبت رو گفتن. ولی چقدر بد هست که این بیتفاوتی و حاشیهنشینی مردم ایران اینقدر آشکار و عمیق هست که دیدن این عکسها یا موارد مشابه، فوری رفتار ایرانیان رو در تصورمون ایجاد میکنه.
پاسخحذفاتفاقا بعضی عکس ها رو که دیدم این موضوع تو مغزم تکرار شد، در عمق فاجعه که قرار میگیری و هیچ کاری از دستت بر نمیاد چاره ای نداری جز اینکه رهاش کنی و نسبت بهش بی تفاوت بشی.
پاسخحذفحس اون پسری که روزنامه دستش گرفته و اون یارو که وسط سیل نشسته و سیگار رو میکشه و واقعا درک میکنم
Noandish
این عکسها میگویند: هنوز که اتفاقی نیفتاده و زنده هستیم، پس بذار زندگی و حالمونو بکنیم ،،،،،،، ( ساموئل بی خیالیان)
پاسخحذفبا درود به دوستان گرامی
پاسخحذفراز ماندگاری ملت ها در کنار آمدن با فجایع و سختی های سال های بلاست. برای کسانی که شاید زیر سی یا چهل سال سن داشته باشند درک اینکه چگونه کسی در اوج خطر یابدبختی می تواند رفتاری همانند شرایط عادی داشته باشد سخت باشد یا اینکه چرا فرهنگ ملتی بعد از یورش های مداوم اقوام بیگانه و همزمان ستم مستبدان حاکم، به گونه ای تغییر بافته که بتواند با همه احوال کنار آید تا زندگیش را تا حد ممکن حفظ کند. به همین ترتیب آنقدر از سیاست بازان و عوامفریبان خیانت دیده که بسادگی اعتماد نکند و همواره از راه حل های فوری یا خشن پرهیز کند.
بهر حال یکنفر هست که در آرزوی رسیدن به یکی از این رکوردهای جالب در بی خیالی است!
«آنکه با هیولا میرزمد، باید مراقب باشد که خود در این میان به هیولا تبدیل نشود».
پاسخحذففریدریش نیچه
" کار فلسفه ناراحت کردن است. فلسفه ای که هیچکس را ناراحت نکند و با هیچکس ضدیت نورزد فلسفه نیست.
حذفکار فلسفه آزردن حماقت است, فلسفه حماقت را به چیزی شرم آور تبدیل می کند. فلسفه کاربردی ندارد جز افشا کردن پستی های اندیشه در تمامی اشکالش."
------------------------------------------------
نیچه و فلسفه - ژیل دلوز -صفحه 178 -از برگه "پست مدرنیسم و فلسفه های معاصر" فیسبوک
کلا" فلاسفه همه "فهیم" هستند و...کارشان آزردن"احمق" هاست البته از روی خیرخواهی تاآنها متوجه و ...شرمگین شوند ... فیلسوف ها بنا بر اقتضای طبیعتشان فلسفه می ورزند و... و مردم هم بی توجه به آنهاف کار خودشان را می کنند.
آفرین دوست ناشناسم
حذفگفتاورد ژیل دلوز عالی است. من که شخصا اعتراف میکنم بارها با خواندن آثار فلسفی از حمق خودم شرمسار شدهام.
درود بر شما
فلسفه، دشوارترین راهی است که بشر برای هضم غذای خود اختراع کرده است...
پاسخحذف