پاسخ را در ادامۀ مطلب دریافت کنید.
...
ای فیلسوف متفکر، در چه اندیشه میکنی؟ آیا در ظلمات شوم زندگانی ما، نور حقیقتی میجویی؟ از من بپذیر، خود را در ژرفنای عشق و محبت غرقه ساز! مردمِ خوب در این جهانِ تاریک همه چیز را روشن و پاک میبینند، و هر کس که خوب باشد، در گوشه ای از آسمان بلند جای خواهد گرفت.
ای مرد حکیم! مهربانی نوری است که چهرۀ گیتی را روشن میکند. مهربانی چون نگاهِ سپیده دم، پاک و تابناک است. مهربانی شعاع درخشانی است که جهانِ مرموز را حرارت میبخشد. مهربانی خوی پسندیدهای است که از رنج و بدبختی نیز نابود نمیشود.
ای مرد حکیم! مهربانی نوری است که چهرۀ گیتی را روشن میکند. مهربانی چون نگاهِ سپیده دم، پاک و تابناک است. مهربانی شعاع درخشانی است که جهانِ مرموز را حرارت میبخشد. مهربانی خوی پسندیدهای است که از رنج و بدبختی نیز نابود نمیشود.
(ویکتور هوگو)
از طرف دوست عزیز Biglog
از طرف دوست عزیز Biglog
مطمئن هستم اگر به جای این بره یک آخوند شیعه بود حتماغرق میشد، چون حاضر نبود دستش را به این جوان بده. آخه آخوندها فقط دست بگیر دارند!
پاسخحذفاگر آخوند بود که شهاب جان، اول از همه باید در صحتِ عقل آن دو جوان شک می کردیم!
حذفبیگ لاگ جان،
حذفنجات غریق که چیزی نیست و امری انسانی است. جوانهای زیادی میشناسم که بعد از ۳۵ سال حکومت آخوندهای شیعه در ایران، خوشحالاند که این بار اجازه داشتند رای خودشون رو به نام یک «آخوند میانهرو» به صندوق بیاندازند!
پاسخحذفاگر بجای آن دو جوان، دو گوسفند بودند و بجای گوسفند یک آخوند بود، چه اتفاقی میافتاد؟
جواب: آن دو گوسفند آخوند را نجات میدادند و آخوند آن دو گوسفند را در آب میانداخت تا غرق بشوند!
این احتمال بیشتر بود که آخوند پس از نجات توسط گوسفندها، هر دو آنها را سرمیبرید و کباب میکرد و میخورد!
حذف