در دوره حکومت نازی در آلمان هیتلری، همهی عرصههای این کشور چنان در چنگال قهر سازمان مخوف «اس اس» بود که حکومت آلمان را «حکومت اس اس» میخواندند. بیتردید سپاه پاسداران در جمهوری اسلامی ایران همان نقشی را دارد که سازمان «اس اس» در رژیم نازی در آلمان داشت و امروزه چه بخواهیم و چه نخواهیم، جمهوری اسلامی ایران یعنی حکومت سپاه پاسداران! یعنی سیطرهی سازمانی مخوف و سرکوبگر بر جامعه که نه فقط بازوی مسلح نظام حاکم برای حفظ آن است، بلکه همچنین بر بخش اعظم اقتصاد ایران تسلطی مافیایی و غیرشفاف دارد و فساد و اختلاس و رشوهگیری و رانتخواری سراپای وجودش را فراگرفته است.
سپاه پاسداران همچنین بر قوههای قضایی و قانونگذاری تسلط و در نهادهای دولتی نفوذ دارد و به موازات آنها بلندگوهای اصلی تبلیغاتی اعم از رادیو و تلویزیون و دهها رسانه و سایت و بنگاههای خبرپراکنی را در اختیار خود گرفته است. سپاه پاسداران در برابر دگراندیشان و مخالفان از سیاست اسلامی «النصر بالرعب» پیروی میکند، یعنی خفه کردن هر صدای آزادیخواهانهای در گلوی آنان.
بازوی مسلح برون مرزی سپاه یعنی «گردان قدس» هم اکنون در سوریه و عراق و یمن با هزینه کردن از ثروتهای ملی کشور، درگیر جنگی است که برای منافع ملی ایران هیچ سودی ندارد و صرفا در خدمت بلندپروازیهای بیمارگونهی حکام جمهوری اسلامی برای صدور «انقلاب اسلامی» و حفظ «کمان شیعی» در منطقه است. گفتنی است که شبکههای ترور همین گردان قدس تا کنون صدها ایرانی آزادیخواه را در کشورهای مختلف جهان ترور کردهاند. تشکیلات سپاه پاسداران عملا هر وقت در ایران اراده کند میتواند بر جان و مال و ناموس هر شهروندی چنگ اندازد و هیچکس از تعرض این هشتپای مخوف در امان نیست. آری، حکومت سپاه پاسداران، ایران را عملا به تیول خود تبدیل کرده است!
جیرهخواران و مبلغان سپاه با تلاشی مضحک میکوشند به تن این سازمان جنایتکار لباس «ملیگرایی» بپوشانند و مانند مشاطهگران ناشی چهرهی اهریمنی آن را بزک و دلپذیر کنند. اما «ایراندوستی» سپاه از جنس «ملیگرایی» نیست، بلکه از جنس «اسلامگرایی» است. اینان برای ایران و ایرانیت پشیزی ارزش قائل نیستند و با مفهوم «ملت» به کلی بیگانهاند و یک «امت» شیعی رمهوار میخواهند. به همین دلیل هم وقتی پای انتخاب در میان باشد، یک تار موی یک تروریست حزبالله لبنان یا آدمکش شیعهی حشدالشعبی عراقی برای اینان از جان هزاران ایرانی آزادیخواه با ارزشتر است.
یکی دیگر از تبلیغاتی که این روزها گوش را میآزارد، القای این مساله است که گویا تشکیلات مافیایی سپاه با فعالیتهای اقتصادی و نظامی خود در پی رشد و توسعهی ملی ایران است. اما الگوی توسعهی اینان نوعی «مدرنیزاسیون شیعی» است که آمیزهای احمقانه و واپسگرایانه از قوانین قرن اول هجری صحرای حجاز به اضافهی یک جامعهی تکمحصولی مبتنی بر تولید و صادرات نفت از یکسو و مصرف بیپایان کالاهای مدرن وارداتی از دیگرسو است! اینها از «مدرنیسم» فقط کالاهای مصرفی و نیز جنگافزار و بمب و موشک برای قلدری و گردنکشی منطقهای و گسترش شیعیگری را میخواهند. بمب اتمی را هم برای ابدی ساختن حکومتشان میخواستند که فعلا با ماجرای «برجام» به تعویق افتاده است. اما اینان همزمان با همهی دستاوردهای واقعی فرهنگ مدرن مثل آزادی و دموکراسی و حقوق بشر و تکثرگرایی و حکومت قانون و رواداری و غیره دشمن خونیاند و از آنها وحشت دارند، زیرا استقرار چنین ارزشهایی در جامعهی ایران، یعنی پایان حکومت سپاه پاسداران!
یکی دیگر از القائات موذیانهی مبلغان سپاه این است که ایران در محاصرهی «دشمنان» و سپاه مطمئنترین وثیقهی حفظ امنیت در کشور ماست و اگر امنیت میخواهید، پس آرامش گورستان را هم تحمل کنید وگرنه «داعش» در انتظارتان است! اما اینان کلمهای در این زمینه بر زبان نمیآورند که محاصرهی ایران توسط «دشمنان» و انزوای روزافزون کشور محصول سیاست چه کسانی بوده و هم اکنون نیز چه کسانی با عربدههای جنگطلبانهی خود در پی حفظ وضعیت موجود هستند تا به چپاول ثروتهای ملی ادامه دهند؟!
وانگهی این پندار باطلی است اگر تصور کنیم که توحش و درندهخویی سپاه پاسداران که به حق باید آن را «داعش شیعی» دانست، از توحش «داعش سنی» کمتر است. اینان در سایهی حکومت وحشت خود در ایران آرامش گورستان برقرار کرده و اکنون نقاب «پاسدار امنیت» به چهره زدهاند. اما مردم ایران زمانی با چهرهی واقعی این درندگان آشنا خواهند شد که بپا خیزند و حق خود را مطالبه کنند. آنگاه به رایالعین خواهند دید که «داعش شیعی» از «داعش سنی» هیچ کم ندارد! کشتار و سرکوب آزادیخواهان ایران در حوادث پس از انتخابات سال ۸۸ فقط نمونه ی کوچکی از درندهخویی و توحش سپاه و نهادهای وابسته به آن بود و خاطرهی آن هنوز در اذهان زنده است!
شهاب شباهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر