۱۳۹۶/۰۸/۰۸

نگران «مقدسات» نباشید!

فرهنگ ما فرهنگی عمیقا دینی است و نقد جدی این فرهنگ نمی‌تواند بدون نقد دین که پایه‌ی این فرهنگ را می‌سازد، صورت پذیرد. با توجه به همین واقعیت، هر نوشته‌ای که بتواند به سهم اندک خود در دیوار سخت و محکم ایمان و ایقان دینی رخنه کند و «حقایق جاودانی و جهانشمول» آن را ـ که خود را تزلزل‌ناپذیر و بی چون و چرا و از برد نقد و سنجش بیرون می‌پندارند ـ معروض تردید و پرسش قرار دهد، در حوزه‌ی نقد دین و بطریق اولی در حوزه‌ی نقد فرهنگی جای می‌گیرد. چنین چیزی می‌تواند رساله‌ای علمی، پژوهشی تاریخی یا حتی یک جستار، مقاله، کاریکاتور، شعر یا طنزی کوتاه باشد.

اما نقد دین را نباید با دین‌ستیزی یکی گرفت. هدف نقد دین، افسون‌زدایی از جهان و انسان‌محور کردن فرهنگ است و اینکه دین را از حوزه‌ی عمومی به حوزه‌ی خصوصی، یعنی قلب مومن سوق دهد، نه اینکه آن را براندازد. چنین کاری اصلا شدنی نیست و نمی‌توان اعتقادات قلبی مردم را با زور از بین برد. اما در جامعه‌ای که اکنون نزدیک چهل سال است در آن یک حکومت دینی انسان‌سوز و آدمکش برپاست و همه‌ی جنایت‌ها و تبهکاری‌ها و فسادها دارد توسط نظامی به رهبری قاطبه‌ی روحانیان شیعه انجام می‌گیرد، نقد دین هم در حد امکان و توانایی خود باید صریح و آشتی‌ناپذیر باشد و همه‌ی عرصه‌های گوناگون را دربرگیرد، چه مسلمانان آن را بپسندند و چه نپسندند. هیچ ایرانی مسلمانی مجاز نیست بر این باور نادرست پافشاری کند که فقط آنچه او به آن اعتقاد دارد «اسلام واقعی» است و این همه آیت‌الله و حجت‌الاسلام‌ و مجتهد شیعه، اسلام را نفهمیده‌اند یا بد فهمیده‌اند و فقط اوست که آن را درست فهمیده است! چنین ادعایی یک فریب محض و خطرناک است که باید قاطعانه در برابر آن ایستاد.

اما در این معرکه که سنگ‌ها را بسته و سگ‌های هار را رها کرده‌اند، عده‌ای که از اساس با هرگونه نقد روشنگرانه‌ی دین مخالف‌اند، دائما مراقب‌اند که به «مقدسات» مسلمانان توهین نشود و مرتب گوشزد می‌کنند که باید به «باورهای مردم» احترام گذاشت. البته آنان چندان نگران «باورهای مردم» نیستند، چون نیک می‌دانند که این باورها به این آسانی‌ها تزلزل‌پذیر نیستند. این افراد در اصل نگران باورهای خودشان هستند، زیرا در اعماق وجودشان هنوز مذهبی‌اند! به همین دلیل هم مذبوحانه دنبال روایتی از اسلام می‌گردند که اگر چه ممکن است ایده‌آل قلبی‌شان باشد، اما برای آن هیچ ما به ازایی در واقعیت بیرونی نمی‌توان یافت؛ چرا که اسلام در هر روایتی و همه‌جا در قلمرو سیطره‌ی خود، جز با زور و تبعیض و تعصب و نارواداری و مآلا سرکوب و خونریزی رخ نمی‌نماید و جستجو در پی سنخ «رحمانی» آن، همان حکایت آب در هاون کوفتن است!

آری، اسلام در تجلی بیرونی خود همان است که همه داریم به رای‌العین و در رنگ‌آمیزی‌های گوناگون در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا می‌بینیم و نه آنچیزی که در ضمیر این یا آن مسلمان می‌تواند وجود داشته باشد و بی‌تردید دریافتی کاملا ناکجاآبادی به‌شمار می‌رود. هر مسلمانی با هوشی متوسط و اندکی صداقت امروز باید فهمیده باشد که اگر نخواهد دین خود را مانند پدیده‌ای تاریخی بنگرد، باید به این واقعیت تلخ اذعان کند که نزدیک‌ترین اسلام به الگوی اسلام محمد و علی، اسلام داعش و طالبان و ولایت‌فقیه است!

شهاب شباهنگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر