آشفتهفکری و خودشیفتگی در میان گروهها و افرادِ مخالف و شبهمخالف رژیم اسلامی در فضای مجازی، باعثِ بوجود آمدنِ حسی در میان آنها شده که بسیاری خود را قهرمانانی بیهمتا و مبارز بدانند و این احساس را با کوشش در یارگیری و لشکرکشی به سمتِ جبهه فکری مخالفِ خود، از طریق گرفتنِ "لایک" و نان به هم قرض دادن خرج کنند! چنین روشی البته صرفا یک بازی کودکانه است. دوستیها و رفاقتهای کوتاه مدت بدون داشتن انگیزههای فکری مشترک و فقط به صرفِ بالا بردن آمارِ امتیازات، به هدفِ اصلی آنان تبدیل شده است. اگر امروز به او رای دادی و هوایش را داشتی دوست او هستی ولی اگر نظر مخالف دادی با جفت پا تو سینهات میرود!
این افراد و گروهها از تبادل واقعی افکار و دیدگاهها جلوگیری و دانسته یا ندانسته بر جزمیات خود پافشاری میکنند. آنها با بلوا و آشوب در پی غوغاسالاری و خاموش کردن هر صدای مخالفی هستند و منطق را بایگانی و دلشان را به دایره بسته ذهنشان خوش کردهاند. آنها باعث شدهاند که آزاداندیشان از جمع دوری جویند، قلمها را غلاف کنند و خاموش در کناری به تماشا بایستند. حضور مخرب همین دستههای یکسونگر بود که حداقل در سایتهای اشتراک لینک به کاهش فعالیت یا خاموشی افرادی انجامید که با مسائل و مشکلات واقعی جامعه آشنایی و حرفی برای گفتن داشتند.
گاهی انسان فکر میکند که همه اینها نقشهای برای دور کردن آزاداندیشان و واقعبینان از میدان بوده است تا انحصارطلبان در این آوردگاه بیشتر جولان دهند و یکهتازی کنند. بخش قابل توجهی از وبلاگنویسان خوشفکر، دیگر میل و رغبتی به گفتوگو نشان نمیدهند و خلأ ایجاد شده از این خاموشی، در سایتهای اشتراک لینک ملموس است. تاریکی میتازد و تاباندن نور به سیاهیها به فراموشی سپرده میشود. صدای آخرین بازماندگانِ فعالِ آزاداندیشان هم در میان هیاهوی مغلطهکاران و سفسطهجویان به جایی نمیرسد و در جیغ و داد تعصبها گم میشود.
تشکیلات و سازمانهای گاه چند نفره، ادعای نمایندگی ملتی هفتاد و پنج میلیون نفری را دارند و به نام مردم سخن میگویند تا برای خود حقانیتی کاذب بتراشند و به یاری آن چندصدایی را تعطیل و تکصدایی را حاکم کنند. اما این عده حتی توان دفاع منطقی از آنچه میگویند را ندارند و فقط عرصه را برای دیگران تنگ کردهاند. در خلأِ ایجاد شده فقط بانگ خطر است که به گوش میرسد و بس!
این افراد و گروهها از تبادل واقعی افکار و دیدگاهها جلوگیری و دانسته یا ندانسته بر جزمیات خود پافشاری میکنند. آنها با بلوا و آشوب در پی غوغاسالاری و خاموش کردن هر صدای مخالفی هستند و منطق را بایگانی و دلشان را به دایره بسته ذهنشان خوش کردهاند. آنها باعث شدهاند که آزاداندیشان از جمع دوری جویند، قلمها را غلاف کنند و خاموش در کناری به تماشا بایستند. حضور مخرب همین دستههای یکسونگر بود که حداقل در سایتهای اشتراک لینک به کاهش فعالیت یا خاموشی افرادی انجامید که با مسائل و مشکلات واقعی جامعه آشنایی و حرفی برای گفتن داشتند.
گاهی انسان فکر میکند که همه اینها نقشهای برای دور کردن آزاداندیشان و واقعبینان از میدان بوده است تا انحصارطلبان در این آوردگاه بیشتر جولان دهند و یکهتازی کنند. بخش قابل توجهی از وبلاگنویسان خوشفکر، دیگر میل و رغبتی به گفتوگو نشان نمیدهند و خلأ ایجاد شده از این خاموشی، در سایتهای اشتراک لینک ملموس است. تاریکی میتازد و تاباندن نور به سیاهیها به فراموشی سپرده میشود. صدای آخرین بازماندگانِ فعالِ آزاداندیشان هم در میان هیاهوی مغلطهکاران و سفسطهجویان به جایی نمیرسد و در جیغ و داد تعصبها گم میشود.
تشکیلات و سازمانهای گاه چند نفره، ادعای نمایندگی ملتی هفتاد و پنج میلیون نفری را دارند و به نام مردم سخن میگویند تا برای خود حقانیتی کاذب بتراشند و به یاری آن چندصدایی را تعطیل و تکصدایی را حاکم کنند. اما این عده حتی توان دفاع منطقی از آنچه میگویند را ندارند و فقط عرصه را برای دیگران تنگ کردهاند. در خلأِ ایجاد شده فقط بانگ خطر است که به گوش میرسد و بس!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر