در جهان پزشکی، سکتهی مغزی به عارضهای میگویند که در پی بسته یا پاره شدن یکی از رگهای مغز و ایجاد لختهی خون، گردش خون در ناحیهای از مغز را با اختلال روبرو میکند و برای بیمار پیامدهای وخیمی به همراه میآورد. از جمله این پیامدها میتوان به فلج بخشی از بدن، کاهش قدرت بینایی، تضعیف دیگر قوای حسی، اختلال در سخن گفتن و ایجاد دشواری در فهم سخنان دیگران و همچنین بر هم خوردن تعادل جسمی و روحی اشاره کرد.
حال اگر بخواهیم با چنین ویژگیهایی برای وضعیت کنونی جامعهی ایران تمثیلی بسازیم، میتوانیم بگوییم که ایران دچار سکتهی مغزی شده است. اسلام نقش آن لختهی خونی را دارد که به انسداد رگهای مغزی جامعه انجامیده و کارکرد آن را مختل ساخته است. در پی آن، نه تنها قدرت بینایی جامعه برای دیدن واقعیتها کاهش یافته، بلکه دیگر قوای حسی آن نیز تضعیف شده و بویژه حساسیتهای خود در امور انسانی را از دست داده است. افزون بر آن ما نه تنها برای سخن گفتن دچار لکنت شدهایم و نمیتوانیم منظور خود را به روشنی بیان کنیم، بلکه برای فهم سخنان یکدیگر هم دچار مشکلات جدی هستیم. و نهایتا اینکه با این «سکتهی فرهنگی» قوای ذهنی ما یعنی هم نیروی فهم و هم نیروی خرد ما به شدت فروکش کرده و دچار اغتشاش فکری شدهایم!
شهاب شباهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر