ما ایرانی جماعت کلا ازعربها خوشمان نمیآید، تازه اگر در این رویکرد اندکی معتدل باشیم. معلوم نیست به چه دلیل خودمان را از آنان برتر میدانیم و معمولا این موضوع را پنهان هم نمیکنیم. چنین رویکردی معمولا با این نظر توجیه میشود که چون اعراب به ایران حمله کردند، در خاطرهی تاریخی مردم ما تاثیر بدی برجای گذاشتند و این ناخشنودی ناشی از آن است.
ولی این تز کافی و منطقی به نظر نمیرسد. در درازنای تاریخ اقوام زیادی به ایران حمله کردهاند و منشاء کشتارها و ویرانیهای زیادی بودهاند؛ مثلا مقدونیان یا ترکان یا مغولان. اما ایرانیان غالبا از هیچ یک از این اقوام کینهای به دل ندارند. در ضمن باید در نظر داشت که فرضا اگر چه کشتار و ویرانیهای مادی حملهی مغولان به ایران ابعاد گستردهتری داشت، ولی این فقط عربها بودند که تجاوزشان به ما تنها جنبهی نظامی و سیاسی و اقتصادی نداشت، بلکه بسیار بیش از آن جنبهی فرهنگی داشت.
به دیگر سخن، عربها تنها قومی بودند که با حملهی خود به ایران و تحمیل دین اسلام به ایرانیان، از ما سلب هویت و هتک حیثیت کردند. اگر بخواهیم آن را با عباراتی دیگر بیان کنیم میتوانیم بگوییم که در نتیجهی حملات دیگر اقوام، اگر چه دولت ایرانی فرومیریخت و یکپارچگی سرزمینی آن از دست میرفت، ولی حملهی اعراب تنها حملهای به ایران است که در آن نه تنها دو پایگاه دولت ایرانی و وحدت سرزمینی آن فرومیپاشد، بلکه اصالت فرهنگی و دینی و مآلا یکپارچگی تمدنی آن هم از دست میرود و از انسان ایرانی موجود تازهای ساخته میشود به نام «مسلمان»!
ولی این تز کافی و منطقی به نظر نمیرسد. در درازنای تاریخ اقوام زیادی به ایران حمله کردهاند و منشاء کشتارها و ویرانیهای زیادی بودهاند؛ مثلا مقدونیان یا ترکان یا مغولان. اما ایرانیان غالبا از هیچ یک از این اقوام کینهای به دل ندارند. در ضمن باید در نظر داشت که فرضا اگر چه کشتار و ویرانیهای مادی حملهی مغولان به ایران ابعاد گستردهتری داشت، ولی این فقط عربها بودند که تجاوزشان به ما تنها جنبهی نظامی و سیاسی و اقتصادی نداشت، بلکه بسیار بیش از آن جنبهی فرهنگی داشت.
به دیگر سخن، عربها تنها قومی بودند که با حملهی خود به ایران و تحمیل دین اسلام به ایرانیان، از ما سلب هویت و هتک حیثیت کردند. اگر بخواهیم آن را با عباراتی دیگر بیان کنیم میتوانیم بگوییم که در نتیجهی حملات دیگر اقوام، اگر چه دولت ایرانی فرومیریخت و یکپارچگی سرزمینی آن از دست میرفت، ولی حملهی اعراب تنها حملهای به ایران است که در آن نه تنها دو پایگاه دولت ایرانی و وحدت سرزمینی آن فرومیپاشد، بلکه اصالت فرهنگی و دینی و مآلا یکپارچگی تمدنی آن هم از دست میرود و از انسان ایرانی موجود تازهای ساخته میشود به نام «مسلمان»!
اما در این بافتار یک پارادوکس خودنمایی میکند: ما ایرانیان در اکثریت قریب به اتفاق خود اگر چه از عربها خوشمان نمیآید، اما حتی امروز هم پس از ۱۴۰۰ سال دین عربی و پیامبرش را میپرستیم! و نه فقط این، بلکه با ایجاد مذهب شیعه کاری کردهایم که این دلبستگی و سرسپردگی را برای خودمان دوقبضه کنیم.
در واقع «شاهکار» ما ایرانیان این است که بهرغم دلخوری از اعراب، افزون بر پیامبر عربی، یازده عرب دیگر را هم در کسوت «امام» الگوی فکری و فرهنگی و اخلاقی خود قرار دادهایم. و نه فقط این، بلکه تازه یک عرب دیگر را هم به عنوان «امام غایب» برای روز مبادا ذخیره کردهایم که نکند ناگهان بیامام بمانیم! به عبارت دیگر، غرق در خرافه و توهم، بیصبرانه منتظر ظهور یک «امام عرب» تخیلی هستیم که خود عربها هم به او هیچ اعتقادی ندارند! تا آمدن او هم از روی اضطرار ناچاریم همچنان به گردن صدها آیتالله و آخوند ریز و درشت شیعه آویزان باشیم!
در واقع «شاهکار» ما ایرانیان این است که بهرغم دلخوری از اعراب، افزون بر پیامبر عربی، یازده عرب دیگر را هم در کسوت «امام» الگوی فکری و فرهنگی و اخلاقی خود قرار دادهایم. و نه فقط این، بلکه تازه یک عرب دیگر را هم به عنوان «امام غایب» برای روز مبادا ذخیره کردهایم که نکند ناگهان بیامام بمانیم! به عبارت دیگر، غرق در خرافه و توهم، بیصبرانه منتظر ظهور یک «امام عرب» تخیلی هستیم که خود عربها هم به او هیچ اعتقادی ندارند! تا آمدن او هم از روی اضطرار ناچاریم همچنان به گردن صدها آیتالله و آخوند ریز و درشت شیعه آویزان باشیم!
آیا وقتش نرسیده که کمی هم انتقادی به خودمان بنگریم و در اعماق روح و روان خود بکاویم و ببینیم اصلا برای چه ما از عربها خوشمان نمیآید و این کدام رویداد تاریخی است که ما هنوز نتوانستهایم به آنان ببخشیم؟ البته ما اهل اینگونه پرسشها نیستیم و از آنها فرار میکنیم. چون ممکن است ناگهان ما را با این پاسخ هولناک روبرو کنند که به خاطر عشق و سرسپردگیمان به اسلام، حسودی میکنیم که چرا محمد نه در ایران، بلکه در عربستان ظهور کرد و دین او تحفهی عربها برای ما بود و نه تحفهی ما برای آنان؟ آیا در اعماق وجودمان آرزو نمیکنیم که ایکاش اسلام از اول دین ما بود و ما عربها را مسلمان کرده بودیم و نه آنان ما را؟ و آیا علت دلخوریمان از عربها همین موضوع نیست؟
شهاب شباهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر