۱۳۹۳/۰۲/۱۷

بزائیم، بزایند... بمیریم، بمیرند!

تا زمانی که شما خواندن این جمله را به پایان می‌رسانید، تقریبا 10نفر به جمعیت جهان افزوده شده است.

در پایان هر روز 200 هزار نفر، در پایان هر هفته 1.5 میلیون نفر و در پایان هر سال تقریبا 80 میلیون نفر آدم به کرۀ خاکی هدیه شده است. 80 میلیون دهان گرسنه، و این به معنای مصرف هر چه بیشتر منابع طبیعی، آلودگی بیشتر آب و هوا و نابودی سریع‌تر گونه‌های گیاهی و جانوری است که باید رفاه ما را فراهم سازند.

در ابتدای عصر برنز جمعیت جهان به 25 میلیون و در هنگامه‌ی عصر آهن به 70 میلیون نفر رسیده بود. در ابتدای هزاره‌ی میلادی، جمعیت جهان به 150 میلیون نفر رسیده بود. در سال 1600 میلادی جمعیت جهان به 500 میلیون نفر رسید. مکتشفان اروپایی سرزمینهای جدیدی در امریکا و مناطق دیگر جهان فتح کردند و بدنبال آن، وقوع انقلاب صنعتی و مکانیزه شدن کشاورزی، جمعیت غیر کشاورز را نسبت به کشاورزان افزایش داد. درسال 1800 میلادی جمعیت جهان به 900 میلیون نفر رسید. در سال 1900 میلادی جمعیت جهان به یک میلیارد و 600 میلیون نفر رسید. در سال 1950، جمعیت  بالغ بر 2 میلیارد و 500میلیون نفر و امروز به نزدیک 7 میلیارد نفر  رسیده است. در سال 2050 میالادی جمعیت جهان به 9 میلیارد نفر خواهد رسید.
بزرگتر، بیشتر، بهتر! این خیالپردازی ما از دنیایی است که در حال ساختن، ودر واقع در حال ویران کردن آن هستیم. ما در دنیایی زندگی می کنیم که تصور می کند توسعه در همۀ جهات خوب است، ولی آیا واقعا اینگونه است؟
واقعیت این است که قسمت عمدۀ این افزایش جمعیت، در کشورهای فقیر و توسعه نیافته رخ می‌دهد، و این روند مشکلات امروزۀ این مناطق را چندین برابر می‌کند: کمبود منابع آب و غذا، به اتمام رسیدن ذخایر سوخت و انرژی ، تخریب محیط زیست، درگیری‌های قومی‌- محلی و فروپاشی نظم اجتماعی تنها برخی از آثار سوءِ افزایش جمعیت در مناطق فقیر است. چنین روندی، بی شک آیندۀ غم‌انگیزی برای کرۀ خاکی ما به ارمغان خواهد آورد.


بدون شک برای کند کردن روند زاد و ولد در جهان، باید از همین حالا دست بکار شد، البته اگر هنوز خیلی دیر نشده باشد. در این میان، مشکل واقعی از سوی موافقان زاد و ولد و افزایش جمعیت ایجاد می‌شود که هر کدام بنا به دلایل مذهبی، سیاسی یا قومی خود، بر آتش افزایش جمعیت می‌دمند. این گروه از سوی مخالفان روش‌های امروزین جلوگیری از زد ولد نیز همراهی و حمایت می‌شوند.
پشتیبانان این تفکر که با روش‌هایی چون جلوگیری از بارداری یا سقط جنین مخالفت می‌کند، به راحتی چشم بر مشکلات بسته و به حقایق تلخ روند افزایش جمعیت، پشت می‌کنند. فایدۀ آموزش و پرورش در این است که به کودکان می‌آموزد مشکلات اجتماعی را تشخیص دهند و راه حل‌های مناسب برای آنها را به رسمیت بشناسند.
تا زمانی که جمعیت انسانی افزایش یابد، زندگی جانوری باید محدود شود؛ اشک‌ها، پرهیزگاری و یا نبوغ ما نمی‌تواند کاری در این مورد انجام دهد. اگر می‌خواهیم به روش صحیحی محیط زیست را نجات دهیم، روش مبارزه‌ی درست، کنترل جمعیت است. اگر اکنون بتوانیم جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیریم، شاید بتوانیم به راه‌حلی دست یابیم. گرچه برای همین مشکلات فعلی هم با مسائل پیچیده‌ای دست و پنجه نرم می‌کنیم.

با در نظر گرفتن همه‌ی این موارد حتی تا همین نسل بعدی، روند رشد جمعیت نمی‌تواند به این شکل ادامه یابد. ما باید تا اولین دهه های قرن بیست و یکم به جمعیتی پایدار و ثابت برسیم. اگر ما این رشد را متوقف نکنیم، جمعیت جهان به خاطر کمبود منابع، آشوب‌ها و جنگها، قحطی و گرسنگی، ورشکستگی های اقتصادی، کمبود منابع غذایی و… خود‌به‌خود کاهش یافته و رشد آن متوقف خواهد شد.
چاره‌ی منطقی، کاهش میزانِ زاد و ولد است.  ولی نباید منتظر آن روز ماند. باید دست‌بکار شد. در آینده‌ی نزدیک، میان افزایش مرگ و ‌میر و کاهش جمعیت مسابقه‌ای در میان خواهد بود، که تا چندین سال دیگر اگر اولی مسابقه را نبرد، دومی آنرا خواهد برد.

بیگ لاگ (لعین) - با سپاس از ایزاک آسیموف و فیلیپ اپلمن

۶ نظر:

  1. پدیدۀ رشد منفی! جمعیت در ایران بتاراج رفته از نکبت جمهوری اسلامی یکی از نادرترین - بتعبیر دقیق تر نادرترین - اتفاقاتی است که بنظرم می رسد "باید بعنوان یک نمونۀ منحصر بفرد آزمایشگاهی - در حوزۀ دانش جامعه شناسی و روانشناسی - به آزمایش و بررسی پژوهشی گذاشته شود. زیرا تمام نمونه های تاکنون تجربه شدۀ رشد منفی جمعیت در طول تاریخ بشر نشان می دهد که تولید مثل انسان ها رابطۀ مستقیمی با رفاه و پیشرفت اقتصادی جوامع زیست بومشان داشته است. بعبارت دیگر منحنی رشد جمعیت در بین کشورها و جوامع مختلف موجود در جهان گویای این است که جوامع پیشرفته و برخوردار در بالاترین بخش این منحنی با حداکثر کاهش زاد و ولد و جوامع فقیر و نابرخوردار در پایین ترین بخش این منحنی با حداقل - یا بدون تغییر و یا حتی معکوس - کاهش زاد و ولد قرار گرفته اند."...." در پاسخ سؤال: "چرا ایرانیان کشور عقب انداخته شدۀ عزیزمان؛ چنین نعل وارونه زده اند در حوزۀ جمعیت و زاد و ولد؟" پاسخ ساده این است که عدم تمایل ایرانیان اعم از فقیر و غنی، روستایی و شهری، مذهبی و غیر مذهبی و سنتی و مدرن - بطور نسبی - به زاد و ولد و افزایش نسل یک علت تامه دارد که آن عقلانیت ناشی از آگاهی است. بعبارت دیگر ممکن است برخی از عوامل برشمرده ام مثل فقر و غنا و غیره نقش حاشیه ای داشته باشد در تصمیم برخی برای بچه دار نشدن؛ اما غالب مردم فقط بدلیل رجوع به عقل و آگاهی ناشی از اولاً گردش اطلاعات در جهان، و ثانیاً و مهمتر اینکه عملکرد جمهوری اسلامی در زمینۀ کشورداری را بشدتی کم سابقه غیر قابل اعتماد برای آیندۀ فرزندان شان می دانند و با هیچ تمهیدی - ازجمله زوزه های خامنه ای و مراجع یا مثل طرح های تشویقی مسخرۀ مجلس - امکان تجدید نظر در تصمیم ارادی و عقلانی متکی بر آگاهی شان را قبول نمی کنند. البته که پیری جمعیت یک تهدید جدی است برای ایران آزاد در آینده؛ و متأسفم که روحانیان چنان بد عمل کرده اند که ملت حاضر بخودکشی جمعی شود. اما از این امید نزدیک هم نمی توانم خوشحال نباشم که بگویم چنین عقلانیت آگاهی چقدر تعیین کننده است برای تغییرات سریعتر ایران بسوی زندگی"
    از مقاله "دلقک ایرانی"http://dalghakirani.blogspot.co.uk/2014/05/blog-post_3270.html
    یکنفر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سپاس از معرفی مقاله. البته من مهمترین دلیل کاهش زادآوری در ایران رو فرار از مسئولیت تاریخی می دانم، که با سس فقر و آگاهی و ... تزئین شده. البته چیز بدی هم نیست لامصب! :)

      حذف
  2. با درود و سپاس فراوان از بیگ لاگ نازنین بخاطر انگشت نهادن به یکی‌ از مهمترین درد و رنج‌های کنونی و آینده بشری, لازم است که در باره این معضل اجتماعی که نشأت گرفته از فقر فرهنگی‌ و ناآگاهی اکثر جوامعِ جهان سوم است بحث‌های بیشتری صورت بگیرد.
    اگر مسئله فقر فرهنگی‌ را که پایه گذار این فاجعه است را فعلا در حاشیه قرار بدهیم و به بررسی‌ عوامل دیگرِ آن در ایرانِ خودمان بپردازیم به تحریکات و تشویقاتی از طرف سردمداران رژیم اسلامی برای ازدیاد جمعیت میرسیم که نشان از نقشه‌های شوم و خطرناکی برای آینده ایران دارد، برنامه ریزیِ رژیم اسلامی در منطقه و جهان اسلام برای پیشبرد مقاصد شوم و توسعه طلبی نیاز به لشکر دارد و این هدف اولیهٔ نظام جمهوری اسلامی است.

    پاسخحذف
  3. سپاس فراوان آینه جان، ولی من انگشتمو رو چیزی نذاشتم ها، اونم در مورد افزایش جمعیت! بعدا حرف در نیاورند ملت!

    پاسخحذف
  4. سپاس از بیگ لاگ عزیز ، متن هاش دل آدمو به درد میاره .... دیروز مطب دندونپزشکی نشسته بودم دو تا خانوم مسن داشتن با هم سر همین موضوع بحث میکردن یکیشون میگفت : "اینها اندازه سگ و گربه هم شعور ندارن ، قدیمها گربه ها 6 تا و 7 تا بچه می زائیدن حالا دقت کنی دوسه تا بیشتر بچه نمیارن ، کار اینها برعکسه " دقت کردم دیدم چه جالب راست میگه گربه های محله ما هم دیگه مثل سابق تکثیر نمیکنن ولی خوب مشکل اینها به قول میرور گرامی ایدئولولژیکه ، پیری سن بهانست ، دغدغه اصلیشون افزایش درصد سنی های کشور از سیزده درصد به نوزده درصد هست ، ظاهرا امام زمان نگران کمی سربازاشه

    پاسخحذف
  5. یادش بخیر پدر بزرگم همیشه یک جوک جنسی تعریف میکرد به این مضمون : میگن یک پرنده هر شب بجز شب های جمعه وقتی میخواست بخوابه لنگ و پاچه هاش را بطرف آسمان بلند می کرد! از این پرنده می پرسند چرا شبها وقتی می خوابی لنگ و پاچه هات رو بطرف آسمان میگیری؟ پرنده میگه آخه می ترسم سقف آسمان بیفته پایین! از پرنده سوال میکنند چرا شب های جمعه این کار رو نمی کنی؟ میگه آخه شب های جمعه همه لنگ و پاچه هاشون بالا هست :)
    حالا حکایت این آخوندهای دو زاری و کونی هم همین هست اینا که دلشون بحال ملت نسوخته که دنبال ازدیاد نسل هستند بلکه اینها از ترس فنا شدن میخوان همه لنگ و پاچه هاشون بگیرند بالا تا یه وقت خدای نکرده سقف آسمان که همانا جنگ اسرائیل یا جنگ آمریکا به خاک ایران هست سرباز به اندازه کافی داشته باشند در صورتی که اینبار کور خواندن چونکه ملت نه تنها لنگ و پاچه هاشون بالا نمی گیرند ( آخه پوزیشن های زیادی بلد شدن ) بلکه انگشت شون هم در ماتحت آخوندها فرو میکنند

    بهداد

    پاسخحذف