۱۳۹۲/۰۷/۲۰

"دعواهای حیدری و نعمتی" و تداوم رژیم اسلامی

می‌گویند در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ مردم فریاد می‌کشیدند که ما را مسلح کنید و خمینی می‌‌گفت حالا وقتش نیست! اما یکباره در صبح روز ۲۱ بهمن بر اثر جرقه‌ای عده‌ای بر خلاف خواست خمینی دستشان به سلاح رسید و آنها نیز عده دیگری را مسلح کردند و در پایان آن روز، نظام سلطنتی سرنگون شد و آن کس که زرنگ‌تر بود سکان هدایت کشور را بدست گرفت!

۳۵ سال از آن ماجرا می‌گذرد که اگر چه در گذر تاریخ زمان زیادی نیست، اما برای عمر یک انسان به اندازه کافی طولانی‌ست. شاید در زمان وقوع انقلاب مردم نمی‌دانستند که به دنبال چه هستند. اما حالا که پس از کسب این همه تجربیات تلخ هدف مشخص‌تر به نظر می‌رسد و بسیاری از مردم هم می‌دانند که چه می‌خواهند و در پی چه هستند، عده‌ای کم‌شمار با فریاد و هیاهو و هوچیگری اجازه نمی‌دهند که اکثریت خاموش نیز سخن بگوید.

روزگارمان را به تماشای منازعاتِ بی‌پایان مخالفانِ غوغاسالار رژیم پهلوی و جان‌نثارانِ کنونی متعصب آن رژیم سپری می‌‌کنیم و طرفین دعوا غافل از لبخندِ نظاره‌گران، به سر و کله هم می‌زنند. در گوشه‌ای دیگر اصلاح‌طلبان که بهتر است آنها را "فرصت طلبان" نامید، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا از پیکار و ایستادگی مردم نردبانی بسازند برای بالا رفتن از سلسله مراتب قدرت و طلب‌کردن سهم خود از حکومت! و این معرکه حزن‌انگیز در حالی در برابر چشمان بهت‌زده ماست که کمی‌ آن طرف‌تر بازوهای اختاپوسِ نظام اسلامی همچنان به بیل زدن مملکت و چپاول آن مشغول است!

 اشکال بزرگِ اکثریت ایرانیان در ناپیگیری آنهاست. آنها گاهی راه اصلی‌ را پیدا می‌کنند، ولی‌ در پیمودن آن تا به انتها تعلل می‌ورزند و تلاشی برای رسیدن به هدف نهایی نمی‌کنند و به همان گام‌های نخستین قانع می‌شوند. به عبارت دیگر، جاده صاف‌کنِ دیگران می‌شوند، یعنی همان کاری که ۳۵ سال پیش انجام دادند و از زمان خاتمی تا به حال هم چند بار آن را تکرار کرده‌اند.

اصلاح‌طلبان هم هنوز از درک این مسأله عاجزهستند که خواست مردم ایران اصلاح این نظام انسان‌ستیز و جهنمی نیست، بلکه خشکاندن همیشگی ریشه آن و پایه‌گذاری نظامی است که ایدئولوژی‌های مذهبی‌ و مکتبی بر آن حکمفرما نباشند. مردم ایران دیگر نمی‌خواهند سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی‌ آنها در دستان بی‌کفایت خودکامگان و زورمداران و مستبدان باشد. آنها نمی‌خواهند اراده کسی را بالاتر از اراده خود ببینند. دوران خودکامگی‌ سپری شده است و همه‌ کسانی که در تلاش ابرام یا "اصلاح" استبداد موجود یا جایگزینی آن با استبدادی دیگر هستند، آب در هاون می‌کوبند

۲ نظر:

  1. درود بر میرور عزیز و دیگر دوستان گرامی
    با عرض دلتنگی فراوان برای شما دوستان عزیز و سایت سابقا وزین آزادگی و کاربران فعالش.
    در موردی که فرمودید شاید بشه به مردم ایران حق داد. به دلایل زیاد. از جمله اینکه بسیاری از مردم راه برون رفت از بحران را انقلاب نمیدونن. و با نگرانی از آینده انقلابی دیگر و همچنین هزینه های بسیار سنگین جانی و مالی اون، رسما عطای انقلاب رو به لقاش بخشیدن. از سوی دیگه به علت عدم وجود احزاب و فعالیتهای حزبی و پرورش نیافتن رجال سیاسی در بین مردم و همچنین عدم رشد و آگاهی سیاسی مردم و همین طور نبود آلترناتیو مناسب و مورد قبول همگان، راهی به سمت تغییرات دموکراتیک و سازنده در دورنمای سیاسی آینده ایران دیده نمیشه. به همین خاطر مردم به نحوی دچار رخوت و نا امیدی شدن و بیشتر مشغول ساماندهی به مشکلات اقتصادی خودشون هستن. به همین خاطر یا باید به همین وضع که روز به روز هم وخیم تر میشود بسازند یا چشم امید به افرادی مثل اصلاح طلبان داشته باشند تا شاید کمی وضعیت معیشتی اونها رو بهبود ببخشه. اگه واقع گرا باشیم راه چاره ای عملی جز این نمی بینیم گرچه از ته دل از این موضوع منزجر و متنفر هستیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با درود به مهندس عزیز و سپاس از لطف شما
      راستش در گذشته من چند بار نظر شخصی‌ خودم را برای برون رفت از این بن بست گفته بودم و اگر فرصتی دوباره دست داد باز هم در این باره بحث خواهیم کرد، با درود مجدد به شما

      حذف