الیاس کانتی، نویسنده و متفکر بلغاری، در اثر مهم خود به نام «توده و قدرت»، مرز ظریف ولی روشنی میان دو مفهوم «قهر» و «قدرت» ترسیم میکند. به باور او، آدمی معمولا با مفهوم «قهر» تصوری را پیوند میزند که حی و حاضر و نزدیک است. «قهر» الزامآورتر و بیواسطهتر از «قدرت» است. به همین دلیل هنگامی که از «قهر» سخن میگوییم، معمولا گونهای از «خشونت فیزیکی» به ذهن متبادر میشود. به دیگر سخن، هر آینه «قدرت» به سطحی بهیمی تنزل یابد، جای خود را به «قهر» میدهد.
کانتی برای ژرفکاوی و توضیح دقیقتر این تفاوت، به تمثیل روشنگر و گویایی متوسل میشود: در زندگی جانوران، طعمه غالبا با «قهر و خشونت» شکار و به داخل دهان فروبرده میشود. حال اگر این حرکات «قهرآمیز» با تأنی و زمان بیشتری همراه شوند، شاهد بروز پدیدهی «قدرت» هستیم. با این همه در لحظهای حاد که هر آن ممکن است فرارسد و لحظهای تعیینکننده و بیبازگشت است، چنین «قدرتی» بار دیگر به صورت «قهر ناب» جلوهگر میشود و آن لحظهی دریدن و بلعیدن طعمه است. تفاوت میان «قهر» و «قدرت» را میتوان در مناسبات میان گربه و موش به آسانی نمایش داد.
اگر موشی اسیر گربهای شود، در چنگال «قهر» گربه گرفتار است. گربه موش را گرفته و محکم نگه میدارد و نهایتا آن را خواهد کشت. ولی به محض اینکه گربه شروع به بازی با موش کند، شاهد شکلگیری پدیدهی تازهای هستیم. گربه موش را رها میکند و به آن اجازه میدهد چند گامی بدود. محدودهای که موش میتواند در آن آزادی عمل داشته باشد و بدود، اگر چه دیگر در معرض «قهر» بلاواسطهی گربه نیست، ولی هنوز در قلمروی «قدرت» گربه است. چرا که گربه هر لحظه اراده کند، دوباره با یک جهش میتواند موش را بگیرد. ولی اگر گربه در حین بازی با موش اندکی غفلت کند و اجازه دهد که موش از قلمروی «قدرت» او هم خارج شود، دیگر گرفتن دوبارهی موش ناممکن میشود و موش از خطر رسته و میتواند خود را آزاد کند.
محدودهای که گربه در آن قادر است هر لحظه که میخواهد دوباره موش را شکار کند، قلمروی «قدرت» گربه است. این محدوده برای گربه فضایی است که باید آن را به خاطر منافع خود کنترل کند و دائما بر آن نظارت داشته باشد، بدون آنکه حتی لحظهای علاقهی خود را برای گرفتن دوباره و نابودی موش از دست بدهد. ولی این فضا همزمان برای موش، فضایی توام با بیم و امید است. بیم از دوباره گرفتار و بلعیده شدن و امید برای رهایی.
برای کانتی «فضا»، «نظارت»، «کنترل»، «علایق»، «امید» و نیز «نابودی» را میتوان جزو عناصر پیکرهی «قدرت» بهشمار آورد. بر این پایه، «قدرت» عمومیتر و نسبت به «قهر» از فضای بیشتری برخوردار است. «قدرت» مایه و محتوای بیشتری دارد، اگر چه مانند «قهر» پویا نیست. «قدرت» پردردسرتر و حتی تا اندازهای شکیباتر است. «قدرت» بر خلاف «قهر» مکان و زمان بیشتری میطلبد. رابطهی میان این دو را میتوان با دو وضعیتی مقایسه کرد که موش در قلمرو اختیار گربه یا در دهان اوست. موش در دهان و زیر دندانهای گربه دیگر نه امیدی دارد، نه فضایی و نه زمانی. ولی موش در قلمرو «قدرت» گربه میتواند چند گامی به اینسو و آنسو بدود و هنوز امید دارد که رهایی یابد؛ مانند یک زندانی که زیر نظارت نگهبان خود فقط میتواند چند گام اینطرف و آنطرف برود ولی امید دارد که روزی بتواند از زندان بگریزد.
تمثیل تعمقبرانگیز و هوشمندانهی کانتی مرا به یاد نمایش انتخابات در جمهوری اسلامی میاندازد که هر چهار سال یکبار برگزار میشود. اینکه یک «نظام الهی» ضدبشری و انسانسوز که ترکیبی از «تئوکراسی» و «اوکلوکراسی»، یعنی آمیزهای از حکومت روحانیان و اوباش است، اساسا چگونه میتواند «انتخابپذیر» باشد، موضوع این یادداشت نیست و بحث جداگانهای میطلبد. ملاحظات ما در اینجا بیشتر معطوف به مناسبات میان موش و گربه است. میتوان بطور نمادین حاکمیت جمهوری اسلامی را همان گربه و مردم را همان موش فرض کرد. این گربهی چاق چهار سال به چهار سال منظما با قهرعریان مشغول شکار و دریدن و بلعیدن موشهاست. ولی هر بار در آستانهی انتخاباتی که صرفا جبر زمانه به او تحمیل کرده است، ناگزیر است فعالیت بیوقفهی کارخانهی دریدن و بلعیدن خود را برای مدت بسیار کوتاهی متوقف و موقتا فضایی فراهم سازد تا موشها در آن بتوانند کمی اینسو و آنسو بدوند.
ولی شوربختی ما در آنجاست که موشهای نمادین ما اساسا چیزی به نام رهایی از چنگال گربه را نمیشناسند و حتی مانند یک موش واقعی با غریزهای طبیعی خطر مهلک بلعیده شدن را درنمییابند. از اینرو هر بار خوشباورانه آنقدر در محدودهی اختیار و «قدرت» گربه باقی میمانند تا سرانجام بار دیگر اسیر چنگال «قهر» او و نهایتا بلعیده شوند. در ایجاد این خوشباوری و نگاهداشتن موشها در تیررس گربه و نهایتا تبدیل کردن آنها به طعمههایی آسان برای گربه، «نخبگان»، «تحلیلگران»، «کارشناسان» و «همهچیزدانان» ما بیشترین نقش را دارند. باور نمیکنید؟ بار دیگر به تلاشهای تبآلود و مهوع آنان برای گرم کردن بازار این «انتخابات» نگاهی بیندازید!
شهاب شباهنگ
خرداد ۱۳۹۲
-------------------------
مقالهای از دوست عزیز و گرانمایه
شهاب
دست نوشته جاذب و تحلیل از کنه جالب تری برخورداراست..تمثیل انتخابات(بخوانید انتصابات)به بازی موش و گربه از یک سو به فهم مطلب یاری می رساند و بار مفهومی کلمات سنگین متن را کمتر می کند ولی به کلی گویی بسنده می کند که البته درست هم هست.چراکه با یک مقاله تحلیلی مواجه نیستیم که بخواهیم چرایی و چگونگی آن را به چالش بکشیم.البته نباید فراموش نشود که صبر و حوصله خواننده امروزین ایران زمین هم شکیبایی گذشته را ندارد و ملغمه ای از بداخلاقی و بی حوصلگی و یاس فلسفی و نبود به ظاهر هیچ چشم انداز مثبت پیش رو از شرح و بسط موضوع کاسته و فرصت کند و کاو آن را می گیرد.
پاسخحذفدر این بین پاره ای جزئیات هم خودنمایی می کنند که باز حوصله بحث آن در این سطور نظرخواهی نیست ولی به یک اصل اساسی که سرمایه و سرمنشا گرفتاری هاست اشاره می کنم و می گذرم.تنها نکته مشترک مابین توده های ایرانی مذهب اسلام است که هنوز جایگاه و پایگاه محکمی دارد.دراینکه این مقوله از اساس مورد سو استفاده حاکمیت قرار دارد شکی نیست..بحث اینجاست که سایر ارزش ها و مولفه ها چند پاره شده و تنها گروه های پراکنده فاقل لیدر هوشمند به آنها واقف بوده و برایشان ارزشی به مراتب بالاتر از مولفه مذهبی دارد.به یمن و مدد جمهوری اسلامی در این سی و چند ساله بقدر کفایت این ارزش ها مورد هجمه و نامهری قرار گرفته که تنها شنوندگانی اندک و باورمندانی بی رمق بر آنها استوار مانده اند..نمی گویم کدامین ارزش ها که خود بر آنها تا حدود بسیار واقفید و کمی تفکر در این باره برای ذهن های خسته و خفته کفایت می کند..نظام بعدی بایستی این باورمندی وارداتی(اسلام) را تا بجای ممکن بزداید تا چیدمان بهتری نصیب فضای فکری افراد گردد..نقش روشنفکران نگون بخت آنگاه بر طبق همین دست نوشته کوتاه صحیح است که قبول کنیم سوای منافع برخی افراد در این آشفته بازار انتخابات کلید واژه فریب افراد برای باورمندی بر ادامه حیات جمهوری اسلامی اسلام و مذهب است..با برداشته شدن همه جانبه و اصولی این کلمه کلیدی دیگر کعبه ای وجود ندارد که بتوان باورمندان به خرافه را به دور آن گرداند..اما اینکه باید آنها را پس از این امر به حال خود رها کرد یااینکه کلمه کلیدی نوین با تنها مفهوم بهره برداری حکومتی-سیاسی نو بنیادتری استوار نمود و یا طرحی نو جهت پیشرفت فکری و ذهنی باورهای مسموم(نه تنها صرفا مذهبی و اسلامی که در اینجا گزینه تعریف بسی فراتر از دایره دو کلید واژه فوق می باشد)در انداخت امری است که آینده سیاسی ایران و نحوه تعامل و برآیند گروه های مختلف فکری-اجتماعی آن را رقم خواهد زد.(کسروی)
همان چیزی که ازین وبلاگ توقع داشتم، در حال شکل گیریست ، تریبونی برای انجمن شاعران مرده (آزادگان آزادگی)
پاسخحذفمنتظر مطالب و تحلیل هایی دیگری از سایر آزادگان هستم .
با پشتوانه ای اینچنین قدرتمند آینده ای روشن در انتظار این وبلاگ میبینم.
موفق و سر فراز باشید.