حسن و حسین، امامان دوم و سوم شیعه و فرزندان «امیرالمؤمنین»، برای ما ایرانیان میراث مذهبی و معنوی گرانبهایی بهشمار میروند و از عزت و احترام فراوانی برخوردارند. آنان از قرار معلوم واجد برخی خصوصیات متضاد بودهاند که در بزنگاهها میتواند به داد ما برسد و رفتارهای متضاد و دوگانهمان را توجیه کند. اگر چه هر دو امام قدرتطلب و ابنالوقت بودند، اما بنا به دلایل تاریخی ـ که جای پرداختن به آنها در این مختصر نیست ـ یکی به روحیاتی چون «صبر و بردباری» و دیگری به «صلابت و رشادت» معروف شدهاند. بازتاب این ویژگیها در شخصیت دوپارهی پیروان به این صورت است که در رویاروییهای اجتماعی به هیچ اصل و پرنسیبی پایبند نیستند و هرگاه سنبهی طرف مقابل پرزور باشد، «صبر و حلم حسنی» پیشه میکنند و هر گاه زورشان به طرف مقابل بچربد و مطمئن باشند که از خودشان ضعیفتر است «عناد و جنگاوری حسینی»! این در عالم تشیع، فقط یکی از جلوههای رویکردی به نام «تقیه» است و ما در زندگی روزمره نیز چه در خانواده و چه در جامعه و محیط کار دائما با این پدیده روبرو هستیم؛ یعنی کرنش در برابر قدرت زبردست، و سختگیری با زیردست!
اما برای ایرانیان شیعه که طبعا شیفتهی هر دو «امام معصوم» خود هستند، شاید بد نباشد اگر بدانند که این دو نماد و اسطورهی «شکیبایی و رشادت»، به همراه سپاه تازیان در تجاوز به ایرانزمین و تسخیر و غارت آن نقش داشتهاند. این نکتهای است که برتولد اشپولر، پژوهشگر و تاریخدان آلمانی در کتاب دوجلدی خود تحت عنوان «تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی» به آن اشاره کرده و به منابع گوناگون اسلامی در این زمینه ارجاع داده است. اشپولر در کتاب خود تصریح میکند که در سال ۶۵۰ ـ ۶۵۱ میلادی (۳۰ هجری) کوفیان که در خراسان از دیگر قبایل تازی عقب افتاده بودند، به جبران مافات بر آن شدند که به تصرف گرگان و مازندران (طبرستان) همت گمارند و به سرزمینی فرود آیند که آب و هوای دیگری دارد، یعنی به سرزمینی گرم و مرطوب که در جنوب دریای خزر واقع است. او میافزاید که در این اقدام محتملا نوادگان پیغمبر اسلام، یعنی حسن و حسین نیز شرکت داشتهاند.
این روایت حاوی دو نکتهی قابل تأمل است: نخست اینکه در میان قبایل متجاوز عرب، در تسخیر ایرانزمین و تقسیم غنایم رقابت شدیدی در جریان بوده است و هر یک به فراخور زور شمشیر خود میکوشیدند از این خوان نعمت لقمهای بزرگتر برگیرند؛ و دوم اینکه در میان آنان «کوفیان» در ایران دنبال جای خوش آب و هوایی میگشتند!
گفتنی است که منابع اسلامی نیز موضوع حضور حسن و حسین در جنگ برای تسخیر ایران را به اشکال گوناگون روایت کردهاند. از جمله بلاذری در «فتوح البلدان» گفته که حسن و حسین در جریان فتح گرگان و طبرستان همراه سعیدبن عاص بودهاند. در «تاریخ طبری» نیز «حضور صحابه چون حسن و حسین» در همراهی سپاهی که از کوفه عازم خراسان بوده گزارش شده است. همچنین «تاریخ جرجان» نیز در لشکرکشی به گرگان از حضور صحابهی پیامبر اسلام همچون حسن و حسین یاد کرده است.
البته «تاریخنویسان شیعی» با کوششی تبآلود میخواهند واقعیتهایی مانند حضور علی و فرزندانش در قتل و غارت در ایران را زیر سؤال ببرند و منکر شوند، تا شاید دامن «معصومان» خود را پاک کرده باشند. در بهترین حالت هم ادعا میکنند که حسن و حسین نه برای جنگ، بلکه برای «امور دیگری» به ایران رفته بودند! آنان نیک میدانند که تجاوز تازیان به ایرانزمین با کشتار مردم و چپاول داراییها و به بردگی کشاندن زنان و کودکان و از همه مهمتر مسلمان کردن ایرانیان با زور شمشیر یا مجازاتهای کمرشکن مالی همراه بوده است و امروزه هر قدر هم به ارمغان آوردن «اسلام عزیز» توسط تازیان برای ایرانیان ارجمند و بدیهی باشد، باز ممکن است آشنایی با گوشههایی از «تبهکاریهای معصومان» باعث شود که در بالانس هنرمندانه میان «اسلامیت» و «ایرانیت»، تعادل عدهای بر هم بخورد!
شهاب شباهنگ
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر