۱۳۹۳/۰۴/۱۰

روزه و حقوق بشر

 ماده‌ی ۱
تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند. 
 
منظور این جمله بسیار واضح است. انسان‌ها درحقوق اساسی خویش با هم برابرند. آن انسانی که تصمیم می‌گیرد چیزی نخورد و نیاشامد، همانقدر کرامت و حق انسانی دارد که آن انسانی که می‌خواهد بخورد و بیاشامد. اجبارِ یک گروه به عدم بهره‌مندی از حق انسانی خود، نقض آشکار حقوق انسانی و قوانین بین‌المللی است.

ماده‌ی ۲
همۀ انسان‌ها، بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیده‌ی دیگری... سزاوار تمامی حقوق و آزادی‌های مصرح در این اعلامیه‌اند. به علاوه، میان انسان‌ها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی کشور ... هیچ تمایزی وجود ندارد.
 
میان آن آدمی که از مذهبی پیروی می‌کند که نوشیدن و خوردن را بر او ممنوع می‌کند، و آن آدمی که از عقیده‌ای پیروی می‌کند که نخوردن و ننوشیدن را مضر می‌داند، هیچ تمایز و تفاوتی وجود ندارد. هر دو علیرغم این که در چه کشور و جامعه‌ای زندگی می‌کنند، حق پیروی از عقیدۀ خود را دارند. همان‌طور که هر دو موظف به پرداخت مالیات هستند.

 ماده‌ی ۳
هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است.
 
روزه گرفتن یک فرد، نباید امنیت روانی و شخصی فرد دیگری را به خطر بیندازد. اگر ما معتقدیم خوردن و آشامیدن یک شخص در ماه حرام به مومنان لطمه وارد می‌کند، باید پاسخ‌گوی لطمه‌ای که روزه داری مومنان و برخوردهای سلبی  بر دیگران وارد می‌کند نیز، باشیم.

ماده‌ی ۴
هیچ کس نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود: بردگی و داد و ستد بردگان از هر نوع و به هر شکلی باید باز‌داشته شده و ممنوع شود.

اجبار انسان‌ها به انجام یا عدم انجام کاری بر خلاف میل شخصی آنها، در زمان و مکان معینی، مصداق بارز برده‌داری است که در تمامی قوانین جهانی، ممنوع و مذموم شمرده شده است. کسی که با امر و نهی در خوراک و پوشاک و رفاه دیگران، قصد اجبار کسی به عملی یا اعمال محدودیت بر زندگی وی داشته باشد، مجرم و در پیشگاه عدالت، محکوم است.

ماده‌ی ۵
هیچ کس نمی‌بایست مورد شکنجه یا بی‌رحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
 
هیچ‌کس نباید بخاطر رفتار گروهی از مردم جامعه، دچار آسیب شود. اگر روزه‌داری عده‌ای از مردم، سبب ناراحتی و آسیب مردمی که از انجام این عمل اکراه دارند شود، چنین امری مصداق شکنجۀ روحی و جسمی در سطح گسترده است. نیات شخصی بخشی از جامعه نباید موجب فشار و شکنجه بر بخش دیگری از جامعه شود.

ماده‌ی واحده
در حقوق جهانی اسلام، برخورداری از آزادی، مشروط به عدم اخلال در انجام دادن تکالیف فردی و اجتماعیِ ناشی از حقوق جامعه است و هیچ انسانی نمی تواند با تکیه بر حقّ آزادی، خودش و یا دیگر انسان ها را به مهلکه بیندازد!
(تحقیق در دو نظام حقوقی جهانی بشر، محمدتقی جعفری، تهران: دفتر خدمات حقوقی بین المللی، اول، 1370)

در مذاهب توحیدی، "تکلیف" مقدم بر "ترجیح"  و "اجبار" مقدم بر "اختیار" است. بنابر این هیچکدام از مواد مطرح شده در بیانیه‌ی جهانی حقوق بشر (که تمامی کشورهای پیش‌رفته و مترقی امروز به آن پای‌بند هستند) نمی‌تواند در یک حکومت مذهبی پیاده شده یا مورد احترام قرار گیرد. خودتان را خسته نکنید!

 بیگ لاگ (با رخصت آینه جان)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر