۱۳۹۴/۱۲/۰۴

برای چیرگی بر «آخوند درون»

همه‌ی ما در یک فرهنگ شیعی بالیده‌ایم. زیستن در چنین فرهنگی، یعنی تنفس در فضایی آکنده از دروغ و دورنگی و ریاکاری استوار بر ارزشی سنتی به نام «تقیه». فرهنگ شیعی در وهله‌ی نخست یعنی یک حیات معنوی پرهیاهو ولی بی‌روح و بی‌حقیقت، متکی بر گذشته‌ا‌ی «عاشورایی» برای ساختن آینده‌ا‌ی «امام‌زمانی»! متولیان اصلی چنین فرهنگی، پیش از همه روحانیان شیعه هستند، یعنی کسانی که در چند صد سال گذشته در پناه سلاطین ـ و اکنون بدون آن ـ افسار روحی جامعه را در دست داشته و دارند. آنان هستند که کار سرپرستی و تیمار و بقول امروزی‌ها «به‌روز کردن» و بازتولید مستمر چنین فرهنگی را برعهده دارند. اما اگر جامعه‌ی ما آماده‌ی پذیرش و پرورش چنین فرهنگی نمی‌بود، کار این‌ «فرهنگسازان» هم چنین آسان نمی‌بود.
گفتنی است که فرهنگ‌ها برپایه‌ی ارزش‌ها ساخته می‌شوند. بنابراین روحانیان شیعه در وهله‌ی نخست مروج ارزش‌هایی معین و پاسدار یک «نظام ارزشی» هستند. آنان مراقب‌اند که ارزش‌های تازه، نظام ارزشی سنتی را تهدید نکنند و آن را به مخاطره نیندازند. از این روست که آنان به عنوان نگهبانان ارزش‌های سنتی، در برابر ارزش‌های نو می‌ایستند و به نابودی آنها کمر می‌بندند.
درافتادن با ارزش‌های نو اما به معنی مخالفت با ابزارهای مدرنی نیست که به آسانی می‌توانند در خدمت تحکیم پایه‌های اسلام شیعی و حفظ ارزش‌های آن باشند، بویژه اکنون که روحانیان شیعه در قدرت‌اند. نباید فراموش کرد که آخوند شیعه با کاربرد موشک و پهپاد و بمب اتمی و کامپیوتر و فن‌آوری مدرن نه تنها هیچ مشکلی ندارد، بلکه برای پایداری سیطره‌ی خود بر جامعه، از چنین ابزارهایی سود می‌برد. آخوند شیعه صرفا با آن ارزش‌هایی مشکل دارد که تصور بشریت مدرن را از عالم و آدم دگرگون کرده‌اند؛ یعنی آن ارزش‌هایی که محترمانه به «خدا» یک صندلی در بیرون از جامعه تعارف کرده‌اند و انسان را به جایگاه قانونگذار برکشیده‌اند تا فراتر از «قوانین الهی»، فرهنگی «انسان‌محور» را جانشین فرهنگی «خدامحور» کند و بتواند جامعه‌ای برپایه‌ی یک قرارداد اجتماعی و استوار بر ارزش‌هایی مانند سکولاریسم، حقوق بشر، آزادی، تکثرگرایی و رواداری بسازد. آری، وحشت آخوند شیعه از چنین ارزش‌هایی است، چرا که نظام ارزشی و مآلا جایگاه ممتاز خویشتن را در هرم اجتماعی، با چنین ارزش‌هایی در خطر زوال می‌بیند.

۱۳۹۴/۱۱/۱۶

بار دیگر «دژاووی» انتخابات!

 «دژاوو» واژه‌ای است فرانسوی که آن را در فارسی «پیش‌دیده» و نیز «آشناپنداری» ترجمه کرده‌اند. «دژاوو» پدیده‌ای شگفت‌انگیز است. تقریبا همه‌ی انسان‌ها آن را تجربه کرده‌اند. «دژاوو» هنگامی به آدمی دست می‌دهد که در وضعیتی معین ناگهان دچار این حس غریب می‌شود که پیش‌تر عین آن وضعیت را تجربه کرده است. ناگهان همه‌ی صحنه‌هایی که او در یک لحظه می‌بیند و همه‌ی سخنانی که در همان لحظه می‌شنود، آشنا و تکراری به نظر می‌رسند، گویی آن لحظه را تماما یک‌ بار زیسته است.

هنوز میان پژوهشگران توافقی بر سر علل بروز «دژاوو» وجود ندارد و نظریه‌های گوناگونی درباره‌ی آن ارائه کرده‌اند: از جمله این نظریه که شخص شرایطی را که برایش آشنا و تکراری به نظر می‌رسد، پیش‌تر در خواب دیده است؛ یا این نظریه که آدمی در شرایطی دچار «دژاوو» می‌شود که پیش‌تر شرایطی با ساختارهای مشابه آن را تجربه کرده باشد. نظریه‌های دیگری مبنی بر اختلالات لحظه‌ای در تصورات آرزویی انسان و همچنین استرس و خستگی شخص به هنگام بروز «دژاوو» هم مطرح‌اند. حتی کسانی که به تناسخ و باززایی باور دارند، معتقدند که «دژاوو» یادآوری خاطره‌ای از زندگی‌های پیشین آدمی است!

این امر که در میان پژوهشگران نظریه‌ی واحدی برای توضیح پدیده‌ی «دژاوو» وجود ندارد، هاله‌ای اسرارآمیز به دور آن پیچیده است. کسانی که اهل فیلم و سینما هستند، به یاد می‌آورند که در یکی از سه‌گانی‌های علمی ـ تخیلی هالیودد به نام «ماتریکس»، از پدیده‌ی «دژاوو» به عنوان «خطایی در سیستم جهان ساختگی» به همین نام یاد شده بود. به‌رغم این پیچیدگی و ناروشنی، «دژاوو» واجد چند ویژگی اساسی است که آن را از یادآوری عادی یک خاطره متمایز می‌کند: نخست اینکه شخصی که دچار «دژاوو» می‌شود دقیقا می‌داند احساس آشنایی و تکراری که در شرایطی معین به او دست داده نمی‌تواند واقعی باشد. دوم اینکه به هنگام احساس «دژاوو» شخص هرگز نمی‌تواند بگوید که شرایط مشابه وضعیت کنونی را کی و کجا تجربه کرده است. سوم اینکه حس «دژاوو» بسیار زودگذر است و در چند ثانیه روی می‌دهد و با شتاب رنگ می‌بازد. و ویژگی عجیب چهارم اینکه هنگام «دژاوو» غالبا برای دست‌کم چند دهم ثانیه این تصور به آدمی دست می‌دهد که می‌تواند ادامه‌ی جریان امور را پیش‌بینی کند.