۱۳۹۴/۰۸/۱۷

گفتاوردهای آته‌ایستی

 
ـ خدا تنها موجودی است که برای حکومت کردن، به بودن نیازی ندارد. (شارل بودلر). 
ـ ایمان و دانش مانند دوکفه‌ی یک ترازو هستند، هر اندازه یکی بالا رود، دیگری پایین می‌آید. (آرتور شوپنهاور).
ـ کسی که می‌خواهد هوای پاک تنفس کند، به کلیسا نمی‌رود. (فریدریش نیچه)
ـ آته‌ایست‌ها کتاب‌های مقدس را نوعی کتاب‌های‌ کودکان برای افراد بزرگ‌سال می‌دانند. (کلاوس برانداشتتر).
ـ حتی خدایان هم می‌میرند، زمانی که کسی به آنان باور نداشته باشد. (ژان پل سارتر).
ـ دین تنها فلسفه‌ای است که هر آدم میان‌مایه‌ای آن را می‌فهمد و می‌پذیرد. (ژوزف ژوبر).
ـ دین فقط با چیزهایی موافق است که نتوانسته آنها را ممنوع کند! (کورت توخولسکی).
ـ به محض آنکه دین از فلسفه یاری بگیرد، زوالش پرهیزناپذیر می‌شود. (هاینریش هاینه).
ـ بهترین خاصیت دین این است که سرانجام کافر تولید می‌کند. (فریدریش هبل).
ـ خدا فرضیه‌ای است ساخته‌ی انسان، برای کنار آمدن با مساله‌ی وجود. (جولیان هاکسلی).
ـ‌ جزمیت چیزی جز ممنوعیت تفکر نیست. (لودویگ فویرباخ).
ـ ناکامی عیسی، مصلوب شدن نبود، بلکه واتیکان بود. (ژان کوکتو).
ـ کلیسا می‌آموزد که در نماد صلیب، رنج عیسی مسیح را ببینیم. اما من در صلیب رنج انسان‌های بیشماری را می‌بینم که به نام صلیب جان خود را از دست دادند، چه کسانی که در آتش سوزانده شدند و چه کسانی که به دست شکنجه‌گران یا در «جنگ‌های مقدس» کشته شدند. (مارکوس گانزل).
یک خر خدا را به شکل خر تصور می‌کند و پاپ به شکل مرد. (اوتا رانکه هاینمن).
به صدها طریق گفته و تکرار کرده‌ام که هرگز نمی‌توان در حق خدا نیکی کرد، وقتی در حق انسان بدی می‌کنیم. (فرانسوا ولتر).
ـ روحانیان از هیچ چیز بیشتر از آگاهی توده‌های مردم نمی‌ترسند. (یوهان ولفگانگ فون گوته).
ـ ایمان هرگز نمی‌تواند ما را به چیزی متقاعد کند که شناخت ما آن را باطل می‌شمرد. (جان لاک).
ـ هر چه بر تاریخ دین بیشتر پرتوافکنیم، سیاهی‌های آن بیشتر می‌شود. (هاینریش ویزنر).
ـ کسی که امور ایمانی را از فهم خود بپرسد، پاسخ‌های غیرمسیحی دریافت می‌کند. (ویلهلم بوش).
ـ بی‌خدایان نبودند که مسیح را به صلیب کشیدند، مؤمنان زمانه‌ی او بودند. (گرترود فون له فورت).
ـ ما انتظار نداریم که مؤمنان از باورهای خود دست بکشند، بلکه می‌خواهیم که به باورهای ما کاری نداشته باشند. (خوزه اورتگا گاست).
ـ برای دین فقط امر مقدس حقیقت و برای فلسفه فقط حقیقت مقدس است. (لودویگ فویرباخ).
ـ ایمان یعنی اینکه نخواهی بدانی حقیقت چیست. (فریدریش نیچه).
ـ کتاب‌هایی که جهان آنها را غیراخلاقی می‌نامد، کتاب‌هایی هستند که ننگ جهان را نشان می‌دهند. (اسکار وایلد).
ـ دینی که برتئولوژی استوار است،‌ هرگز نمی‌تواند محتوایی اخلاقی داشته باشد. (ایمانوئل کانت).‌
ـ مؤمنان به ندرت متفکر و متفکران به ندرت مؤمن‌اند! (هانس دایبر).
ـ آته‌ایست، بزرگ‌ترین ستایش درباره‌ی خداست؛ زیرا موجودی آفریده که آنقدر نیرومند است تا از او چشمپوشی کند! (ارنست ویلهلم اشمن).
ـ سرچشمه و سرشت واقعی دین آرزوست. اگر آدمی‌ آرزویی نمی‌داشت، خدایی هم نمی‌داشت. آنچه آدمی دوست دارد باشد و نیست، به خدای خود نسبت می‌دهد. (لودویگ فویرباخ).
ـ دین بیش و پیش از هر چیز بر ترس استوار است. (برتراند راسل).
ـ همه‌ی اندیشه‌های بزرگ با کفرگویی آغاز شده‌اند. (جرج برنارد شاو).
ـ ادیان فرزندان جهلی هستند که از مادرشان زودتر خواهند مرد. (آرتور شوپنهاور).
ـ مسیحیت فقط بندگی و فرمانبری را موعظه می‌کند. روح مسیحیت برای جباریت مناسب است و مسیحیان واقعی برای بردگی ساخته شده‌اند. (ژان ژاک روسو).
ـ هدف فلسفه فقط و فقط حقیقت است و هدف ایمان فقط و فقط فرمانبری و دینداری. (باروخ اسپینوزا).
ـ روحانیان از هیچ چیز بیشتر از آگاهی توده‌های مردم نمی‌ترسند. (یوهان ولفگانگ فون گوته).
ـ من دین را مانند یک بیماری می‌نگرم، سرچشمه‌ی فلاکت‌های بیشمار برای بشریت. (برتراند راسل).
ـ در دوره‌های تاریکی، مردم را با دین هدایت کرده‌اند. مانند شبی تاریک که نابینایی پیر می‌تواند راهنمای بینایان باشد، چرا که راه و چاه را از آنان بهتر تشخیص می‌دهد. اما احمقانه است اگر پس از برآمدن آفتاب، بینایان همچنان از نابینای پیر به عنوان راهنما استفاده کنند. (هاینریش هاینه).
ـ انسانی را بکش تا قاتل باشی. میلیون‌ها تن را بکش تا کشورگشا باشی. همه را بکش تا خدا باشی. (ادمون رستان).

برگردان: شهاب شباهنگ