همگام شدن با جنبش مبارزاتی مردم در رژیم جمهوری اسلامی مخاطرهآمیز است. گاه منافع سازمانی و شخصی، و گاه ترس از مجازات، بازدارندهِ همسویی پیگیر با مردم است. تجربه نشان داده است که در چند سال گذشته کسانی که نام اصلاحطلب بر خود گذاشتهاند، همواره فقط چند گام در کنار مردم و همراه آنان بودهاند و در بزنگاههای حساس از جنبش مبارزاتی پیگیر مردم فاصله گرفتهاند.
بیم این نیروها از ژرفتر شدن چنین مبارزاتی کاملا آشکار است و به پایین آوردن سطح توقع مردم گرایش دارند. سازشهای پنهانی و پشت پرده با دستگاه ولایت که میتواند هم از سرِ ترس باشد و هم از سرِ عافیتطلبی، همواره شتابِ حرکت مردم را کند کرده و گاهی به صفر رسانده است. البته شاید در میان آنان تعدادی انگشتشمار یافت شوند که با مردم همصدا و همدل باشند، اما سیستم سرکوبِ رژیم اجازه خودنمایی به آنان را نمیدهد.
به همین دلیل امید بستن به کسانی که از خود ارادهای ندارند و دائم با خطوط قرمز و مرزبندی درگیر هستند، اشتباه بزرگی است. اینطور به نظر میرسد که کانون اصلی قدرت جای دیگری است و گرداننده اصلیِ امور کشور محافلی هستند که بقیه ناگزیرند حول آنها طواف کنند و هر زمان که از نقطه مرکزی فاصله بگیرند، با سرکوب و مجازات روبرو میشوند.
پس اصلاحطلبان نمیتوانند و خود نیز بر این امر واقف هستند که قادر نیستند سکان رهبری مبارزات مردم را در دست بگیرند. بنابراین به وعده و وعید بسنده میکنند. اشتیاقی که اصلاحطلبان برای ماندن در قدرت دارند، معنایی جز قدرتطلبی و فرصتطلبی ندارد.
خواستهها و مطالبات مردم مشخص و روشن است و اصلاحطلبان تا کنون بارها نشان دادهاند که حاضر به پذیرش این خواستهها نیستند. سرگرم کردن مردم با مسائل جنبی و دور نگاه داشتن آنان از تصمیمات و خواستههای قاطع و اساسی، از بازیهایی است که دستگاه ولایت توسط اصلاحطلبان انجام میدهد و تا کنون همواره از این راه توانسته بخشی از مردم را بفریبد. حربه این فریبکاری تا چه زمانی موثر خواهد بود؟
بازی دادنِ یک ملت با رنگهای سبز و بنفش چیزی جز فرستادن آنها به دنبال نخود سیاه نیست. فقط در مقطعی کوتاه که از فشار ریسمان بر گردنِ مردم کاسته شد، خواستههای اساسیِ آنان نمایان گردید و رژیم زنگ خطر را شنید. لرزش پایههای رژیم برای او تجربهای شد که دیگر روزنه تنفس مردم را بیش از حد باز نکند و تنها اصلاحطلبانی را در صحنه نگاه دارد که مطیع و فرمانبردار دستگاه ولایت باشند.
بر کمتر کسی پوشیده است که ماندن در دایره قدرت یعنی مطیع بودن و سر تعظیم فرود آوردن در برابر بارگاهِ رهبری. امید بستن به چنین محافل دستچین شده و مسلوبالارادهای کاری بیهوده و عبث است. با چنین نیروهایی نمیتوان به آزادی و دموکراسی رسید