۱۳۹۲/۰۷/۲۷

امکانات سایت میهن جوان و آشنایی با پشتیبانی آن

 
نشریه میهن جوان در سال ۱۳۳۰ خورشیدی به وسیله ابراهیم صدرنیا، در شیراز به چاپ رسیده است، و امروز بعد از گذشت ٦٢ سال بار دیگر میهن جوان در شکل و سیستمی نو گشایش می یابد. شاید در آن دهه به فکر کسی خطور نمیکرد که شکل و قالب خبررسانی اینگونه دستخوش تغییرات شود و هر شهروندی در محل زندگی خود، در ادارات و شرکت‌ها و حتی در دور افتاده‌ترین نقاط با تکنولوژی اینترنت بتواند نقش یک گزارشگر و یا خبرنگار در فضای مجازی را ایفا کند، البته ما نیز در اوایل ورود اینترنت از تاثیر شگفت انگیز آن بی‌خبر بودیم ولی پدران اینترنت وینتون گری سرف، دانشمند علوم کامپیوتر و رابرت کان که پروتکل‌های متشکل TCP/IP و استانداردی که امروزه به‌عنوان اینترنت شناخته می‌شود را ایجاد كردند بخوبی میدانستند که از چه کشف بزرگی پرده برداشتند، با ظهور ابداعات پروفسور تیم برنرزلی که نخستین سیستم فرامتنی خود به نام Enquire را طراحی کرد.و در سال١٩٨٩-٩٠ برنامه سرور و کلاینت  WWW را ساخت و به صورت حرفه‌ای وب ابداع شد.
در همان آغاز پروفسور برنرزلی جنبشی به وجود آورد که بیایید همه چیز را از روی کاغذ به اطلاعات الکترونیکی تبدیل کنیم. افراد و شرکت‌ها تلاش می‌کردند محتوای کاغذی خود را به محتوای دیجیتالی تبدیل کنند. جنبش پر سرعت دیجیتالی شدن اطلاعات سبب شد که کاربران امکان دسترسی به انبوهی از اطلاعات را داشته باشند. نتیجه این حرکت میلیاردها صفحه حاوی اطلاعات مختلف است که امروز در دسترس ماست. البته دیجیتالی شدن اطلاعات همچنان ادامه دارد و سالهای زیادی نیز طول خواهد کشید.

به تدریج کاربران با انبوهی از اطلاعات و برگه‌ها رو به رو شدند که خود یک مشکل محسوب می‌شد. باید راه حلی برای طبقه بندی پیدا میشد. از این جا بود که کم کم نرم افزارهای مبتنی بر وب و زبان‌های برنامه نویسی مختلف به کمک کاربران آمدند. هر روز انبوهی از مطالب و اخبار در وب سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف به زبان فارسی منتشر می‌شود. اهمیت سایتهای اشتراک لینک در سرعت گردش داده هاست و همچنین می‌توان از مطالب پرطرفدار وب مطلع شد بدون این که مجبور باشید خودتان را در انبوهی از اطلاعات غرق کنید.
با توجه به تجربیات گذشته تصمیم گرفتیم در کنار سیستم لینکهای داغ شبکه اجتماعی مخصوص لینک داغ را ایجاد کنیم تا کاربران هرچه بیشتر بتوانند با امکان ارتباط فردی و کارهای گروهی در میهن جوان فعالیت کنند.

امکانات شبکه اجتماعی میهن جوان :

• ایجاد گروه و مبحث
• نمایش دوستان و کاربران آنلاین و گفتگو با آنها
• نمایش فعالیت‌ها در پروفایل
• ارسال ویدئو از چندین سرویس اشتراک فایلهای ویدیوئی، و امکان آپلود مستقیم فایل برای امتیازهای خاص
• ایجاد آلبوم و ارسال تصویر
• تعیین حریم خصوصی منسجم بطوریکه در هنگام ثبت نام می توان معین کرد که چه بخش هایی از پروفایل قابل بازدید باشد
• امکان لایک یا دیسلایک در تمام بخش‌ها (حتی پروفایل)
• گزارش صفحات به میهن یار
• ثبت نام اختصاصی و مجزا
• فرستادن پیام خصوصی به کاربران
• امکان ارسال دعوتنامه برای عضویت در گروه یا رویداد
• UserPoint  و نمایش امتیازات در پروفایل
• امکان اشتراک گذاری مطالب ارسال شده در دیوار به لینکهای داغ
• جستجوی دوستان بنا به فیلد‌های ثبت نامی(شبیه به جستجوی دوستان در فیس بوک)
• اشتراک موزیک
• ورود کاربران از طریق حساب فیس بوک یا توییتر
• گالری تصاویر با سیستم نظرات و امکان دسته بندی و مدیریت عکسها
• گالری فایلهای ویدیویی با امکان اشتراک گذاری در دیگر شبکه‌ها و رمز گذاری و امکان دسترسی برای اعضای خاص
• اشتراک گذاری و پخش فایلهای صوتی
• گروه‌های مختلف کاربری و صفحات مخصوص گروه‌ها با تمامی امکانات
• دعوت ایمیلی دوستان
• سیستم پیام خصوصی کامل و پیشرفته بین کاربران
• و چندین قابلیت دیگر که در آینده به مرور آشنا خواهید شد.

برای نخستین بار در بین چند سایت لینک داغ، میهن جوان دست به نوآوری خواهد زد، امیدواریم مورد پسند کاربران محترم قرار گیرد.
در آخر اینکه رونق و تاثیرگذاری یک سایت در کنار امکانات و مدیریت، بر عهده یکایک اعضای آن است، و همه ما به اهمیت این نکته کلیدی واقف هستیم.

با سپاس

۱۳۹۲/۰۷/۲۴

سایت "میهن جوان" بزودی گشایش می‌یابد

با درود فراوان به دوستان و یاران آزاده.
به اطلاع می‌‌رسانیم که تا دو هفته دیگر وبسایت اجتماعی و اشتراک لینک "میهن جوان" گشایش می‌یابد. صفحه فیس‌بوک این وبسایت هم اینک آماده و در دسترس است. آدرس صفحه فیس‌بوک و صفحه آغاز شمارش معکوس وبسایت "میهن جوان" را در اینجا برای شما می‌گذاریم. اطلاعات و اخبار تازه‌تر در این رابطه بطور پیوسته در همین محل در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
https://www.facebook.com/mihan.javan
-------
www.mihanjavan.com



 


۱۳۹۲/۰۷/۲۲

"عقیقه!"



پسر همسایه ما بر خلاف من، به موتور و موتور سواری علاقه شدیدی دارد و کارهایی که بر ترک موتور انجام می‌‌دهد، به آکروبات بازی بیشتر شبیه است تا مثل آدم موتور سواری‌ کردن! از تک‌چرخ گرفته تا لابلای ماشین‌ها ویراژ دادن و خلاصه اینگونه عملیات محیرالعقول!

همیشه به او می‌گفتم تو با این کارهات آخر یک کاری دست خودت می‌دی. بالاخره یک روز به من گفت که برایش هیچ اتفاقی نخواهد افتاد چون او را در بچگی‌ "عقیقه" کرده‌اند!

اول فکر ‌کردم که می‌گوید او را "عقیم" کرده‌اند. بهش ‌گفتم منظورت همون ختنه است دیگه؟! در جواب من خندید و ‌‌گفت نه بابا "عقیقه" چیز دیگه‌ای است. برای من ماجرای "عقیقه" را اینگونه تعریف کرد که چند روز پس از بدنیا آمدنش، پدر و مادرش برای او طبق آداب و رسومی، گوسفندی کشته و پخته‌اند که با مراسم معمولیِ  قربانی کردن گوسفند تفاوت دارد و به همین دلیل جان و بدن او گارانتی شده است!

در ادامه توضیحاتش گفت که بعد از بریدن سر گوسفند هیچکدام از استخوان‌هایش نباید شکسته و خرد شود. فقط سر آن باید از بدن جدا شود و بعد از پوست کندن و خارج کردن محتویات حیوان، آن را "درسته" در دیگ بزرگی‌ انداخته و می‌‌پزند و بعد از پختن، استخوان‌ها را بدون اینکه شکسته بشود از گوشت جدا کرده و در زیر خاک دفن می‌کنند و گوشت پخته را هم بین در و همسایه تقسیم می‌کنند. بدین ترتیب آن شخص ضمانت شده و تا آخر عمر او، هیچ حادثه ناگواری برایش اتفاق نخواهد افتاد! او به من دلداری می‌‌داد که نگرانش نباشم!

چند روزی بود که صدای قار و قور موتورش را نمی‌شنیدم. پدرش را در راه پله‌ها دیدم و احوال رفیقمان را پرسیدیم. گفت که الان چند روزی است که بخاطر تصادف با موتور در بیمارستان بستری شده و چندین جای بدنش شکسته و شاید دیگه نتونه راه بره!!

۱۳۹۲/۰۷/۲۰

"دعواهای حیدری و نعمتی" و تداوم رژیم اسلامی

می‌گویند در آستانه انقلاب سال ۱۳۵۷ مردم فریاد می‌کشیدند که ما را مسلح کنید و خمینی می‌‌گفت حالا وقتش نیست! اما یکباره در صبح روز ۲۱ بهمن بر اثر جرقه‌ای عده‌ای بر خلاف خواست خمینی دستشان به سلاح رسید و آنها نیز عده دیگری را مسلح کردند و در پایان آن روز، نظام سلطنتی سرنگون شد و آن کس که زرنگ‌تر بود سکان هدایت کشور را بدست گرفت!

۳۵ سال از آن ماجرا می‌گذرد که اگر چه در گذر تاریخ زمان زیادی نیست، اما برای عمر یک انسان به اندازه کافی طولانی‌ست. شاید در زمان وقوع انقلاب مردم نمی‌دانستند که به دنبال چه هستند. اما حالا که پس از کسب این همه تجربیات تلخ هدف مشخص‌تر به نظر می‌رسد و بسیاری از مردم هم می‌دانند که چه می‌خواهند و در پی چه هستند، عده‌ای کم‌شمار با فریاد و هیاهو و هوچیگری اجازه نمی‌دهند که اکثریت خاموش نیز سخن بگوید.

روزگارمان را به تماشای منازعاتِ بی‌پایان مخالفانِ غوغاسالار رژیم پهلوی و جان‌نثارانِ کنونی متعصب آن رژیم سپری می‌‌کنیم و طرفین دعوا غافل از لبخندِ نظاره‌گران، به سر و کله هم می‌زنند. در گوشه‌ای دیگر اصلاح‌طلبان که بهتر است آنها را "فرصت طلبان" نامید، از هر فرصتی استفاده می‌کنند تا از پیکار و ایستادگی مردم نردبانی بسازند برای بالا رفتن از سلسله مراتب قدرت و طلب‌کردن سهم خود از حکومت! و این معرکه حزن‌انگیز در حالی در برابر چشمان بهت‌زده ماست که کمی‌ آن طرف‌تر بازوهای اختاپوسِ نظام اسلامی همچنان به بیل زدن مملکت و چپاول آن مشغول است!

 اشکال بزرگِ اکثریت ایرانیان در ناپیگیری آنهاست. آنها گاهی راه اصلی‌ را پیدا می‌کنند، ولی‌ در پیمودن آن تا به انتها تعلل می‌ورزند و تلاشی برای رسیدن به هدف نهایی نمی‌کنند و به همان گام‌های نخستین قانع می‌شوند. به عبارت دیگر، جاده صاف‌کنِ دیگران می‌شوند، یعنی همان کاری که ۳۵ سال پیش انجام دادند و از زمان خاتمی تا به حال هم چند بار آن را تکرار کرده‌اند.

اصلاح‌طلبان هم هنوز از درک این مسأله عاجزهستند که خواست مردم ایران اصلاح این نظام انسان‌ستیز و جهنمی نیست، بلکه خشکاندن همیشگی ریشه آن و پایه‌گذاری نظامی است که ایدئولوژی‌های مذهبی‌ و مکتبی بر آن حکمفرما نباشند. مردم ایران دیگر نمی‌خواهند سرنوشت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی‌ آنها در دستان بی‌کفایت خودکامگان و زورمداران و مستبدان باشد. آنها نمی‌خواهند اراده کسی را بالاتر از اراده خود ببینند. دوران خودکامگی‌ سپری شده است و همه‌ کسانی که در تلاش ابرام یا "اصلاح" استبداد موجود یا جایگزینی آن با استبدادی دیگر هستند، آب در هاون می‌کوبند

۱۳۹۲/۰۷/۱۶

دختر چهار ماهه یزدی قربانی کودک آزاری

عصر روز یکشنبه 14 مهر 1392 اورژانس بیمارستان رهنمون یزد شاهد صحنه ای بود که دل هر انسانی را به درد می آورد ، دختر چهار ماهه ای که بر اثر شدت جراحات وارده از سوی پدر خویش دچار ایست قلبی تنفسی شده و علی رغم دوبار احیای قلبی تنفسی موفق متاسفانه بعد از چند ساعت در گذشت .
تصاویر زیر که توسط یکی از پزشکان کشیک  دانشگاه علوم پزشکی یزد گرفته شده نشاندهنده آسیب های متعدد از جمله کبودی های متعدد صورت در اثر سیلی ، کبودی گوش ها ناشی از پیچاندن ، سوزاندن پشت دست چپ با آتش سیگار و شکستگی استخوان ران در گرافی اندام میباشد .
متاسفانه جزئیات بیشتری از زمینه های بروز این کودک آزاری غیر از اعتیاد پدر منتشر نشده است .
j
d
dd
v
v

تنگناهای زندگی مشترک به هنگام بیکاری مرد

دوستم می‌گوید که تقریبا تمام هفته، مادرش به بهانه‌های مختلف سرکوفت زدنِ  مستقیم و غیرمستقیم به پدرش را سرلوحه برنامه‌های روزانه قرار می‌دهد و پدر بیچاره هم که بیکار شده، مجبور است برای فرار از غر زدن‌های مادر، خانه را ترک کند و به بیرون بزند.

دوستم می‌افزاید: "اوائل حق را به مادرم می‌دادم. اما بعد از مدتی‌ تصمیم گرفتم که علت این بهانه‌جویی‌ها را پیدا کنم. برای همین با پدرم صحبت کردم. پدرم گفت زن‌ها تا زمانی‌ شوهرانشان را دوست دارند که برای آنها منبع درآمد باشند. اما امان از آن وقت که مرد نتواند به این خواستهِ زن جوابِ مساعد بدهد. از آن موقع نق‌ زدن‌های زن شروع می‌شود. من در هیچ جامعه‌ای ندیدم که یک زن تحملِ  همزیستی‌ با چنین مردی را داشته باشد، در صورتی ‌که برای مردان این قضیه بی‌‌‌اهمیت است و هرگز زنانشان را که در موقعیت مشابهی هستند مورد ملامت و سرزنش قرار نمی‌دهند".

این اتفاق و گفت‌وگو با دوستم باعث شد که به اطرافم کمی‌ دقیق‌تر نگاه کنم و درباره درستی یا نادرستی این موضوع بیشتر بیندیشم. بعد از کنجکاویِ  بیشتر به این نتیجه رسیدم که این ماجرا تا حدود زیادی صحت دارد. با چند نفر که حدس می‌زدم با همین مشکل روبرو هستند صحبت کردم، با مردانی که کارشان را از دست داده بودند و در ساعات کاری روز با کالسکه بچه، در حال چرخش خیابانی بودند، یا روز‌ها برای فرار از شنیدن سرکوفت‌های همسرشان خودشان را با آشپزی و خانه‌داری سرگرم می‌‌ساختند، تا هم غرامتی داده باشند و هم کمتر غر بشنوند.

با نگاهی‌ گذرا به زندگی‌ زنانی که شاغل هستند یا منابع درآمدِ  دیگری  دارند و با توجه به موردی که ذکر شد، به مسئلهِ تفاوت بین زنان و مردان در رویکرد به زندگی‌ مشترک بیشتر پی می‌بریم. به ندرت زنانی پیدا می‌شوند که  شوهرِ بیکار و بی‌درآمد خود را برای زمانی طولانی تحمل کنند و حاضر به نگهداری از آنها باشند. این ویژگی‌ فقط منحصر به زنان ایرانی نیست، بلکه چنین پدیده‌ای در جوامع  مترقی غربی هم دیده می‌شود.

زندگی‌ پدر دوست من با اینکه به قول خودش هنوز آب باریکه‌ای دارد و سال‌ها از زندگی‌ مشترکش با همسرش می‌گذرد، به دلیل از دست دادن شغل و منبع درآمد، رو به فروپاشی است. در اینجا این پرسش برای من پیش می‌‌آید که چرا این زن با اینکه نیازی به درآمد شوهرش ندارد، به چنین رفتاری روی می‌‌آورد؟